یادداشت‌هایی درباره‌ی ترجمه

ارائه یادداشت‌ها، مقالات و نکاتی درباره‌ی اصول و فنون ترجمه از عربی به فارسی و برعکس

یادداشت‌هایی درباره‌ی ترجمه

ارائه یادداشت‌ها، مقالات و نکاتی درباره‌ی اصول و فنون ترجمه از عربی به فارسی و برعکس

مشخصات بلاگ
یادداشت‌هایی درباره‌ی ترجمه

مطالب مفیدی در رابطه با اصول، فنون، راهکارها، نظرها و نظریه‌های ترجمه از عربی به فارسی و فارسی به عربی از کتاب‌ها و منابع معتبر، انتخاب شده و در این وبلاگ در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد تا علاوه بر فراگیری این امور با منابع و کتاب‌های موجود نیز آشنا شوند و در صورت تمایل، با مراجعه به آنها به تکمیل دانسته‌های خود در این زمینه بپردازند.
خوانندگان گرامی می‌توانند هرگونه نظر، انتقاد، پیشنهاد و یا سؤالی که دارند در بخش «نظر» و یا در قسمت «تماس با من» مطرح بفرمایند.

مختار حسامی
دانشجوی مترجمی زبان عربی
دانشگاه تهران
سه‌شنبه 18/اسفند/1394 هـ.ش

کانال تلگرام این وبلاگ:
https://telegram.me/arabifarsi

۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۴ ثبت شده است

ویژگی‌های مترجم

ترجمه یعنی برگرداندن نوشته یا گفته‌ای از زبانی به زبان دیگر به دقیقترین و طبیعی‌ترین وجه ممکن. مترجم برای ارائه ترجمه‌ای دقیق و رسا، باید از سه ویژگی برخوردار باشد:

1. آشنایی کامل با زبان مبدأ؛

2. تسلط بر زبان مقصد؛

3. آشنایی با موضوع مورد ترجمه.

منظور از دانستن زبان مبدأ این نیست که بتواند معنای کلی متن را بفهمد، بلکه باید دقایق معانی و بار عاطفی کلمات را دریابد و ظرایفی را که به سبک و شیوه بیان نویسنده مربوط می‌شود، درک کند. تسلط بر زبان مقصد از شناخت کامل زبان مبدأ مهم‌تر است. بیشترین و فاحشترین اشتباهات مترجمان، ناشی از عدم تسلط آنان بر زبان مقصد است. مترجمی که به رموز و ظرایف زبان مادری خود مسلط باشد و امکانات و تواناییهای آن را بداند، هرگز در پی آن نیست که به کمک فرهنگ لغت کلمات را ترجمه کند، بلکه تلاش می‌کند برای انتقال مفاهیمی که در زبان مبدأ بیان شده است، قالبهای بیانی رسا و شیوایی در زبان مقصد بیابد.

آشنایی با موضوع متن اصلی، نقش مهم و به‌سزایی در توفیق مترجم برای ارائه ترجمه‌ای صحیح و روان دارد. علوم و دانشهای مختلف، سرشار از اصطلاحات و تعابیری‌اند که مرز و محدوده آنها را از یکدیگر تفکیک می‌کند. مترجمی که قصد دارد کتابی را در موضوع روانشناسی ترجمه کند، اگر در این زمینه مطالعه نداشته باشد و اصطلاحات مربوط به آن را نشناسد از عهده ترجمه چنین کتابی برنمی‌آید. نیمی از ترجمه علم و مهارت و نیمی دیگر ذوق و هنر است. آشنایی با زبان مبدأ و موضوع مورد ترجمه، جنبه علم بودن ترجمه را تفسیر می‌کند و تسلط بر زبان مقصد و انتخاب معادلهای مناسب در سطح ساختارهای دستوری و واژگانی و شناخت روحیه نویسنده و مخاطب، ناظر به هنر بودن ترجمه و ذوقی بودن آن است.

انواع ترجمه

در گذشته‌ای نه چندان دور که فن ترجمه هنوز جایگاه واقعی و ارزشمند خود را پیدا نکرده بود، دست‌اندرکاران ترجمه از تضاد دو قطب بزرگ ترجمه یعنی ترجمه تحت‌اللفظی و آزاد یا ترجمه دقیق و روان یا وفادار و زیبا سخن می‌گفتند. تناقض میان غیر ممکن بودن ذاتی ترجمه و نیاز مطلق به آن نیز از مباحث جنجالی آن روزگاران بود.

گروهی که طرفدار ترجمه تحت‌اللفظی و متمایل به زبان مبدأ بودند، پرچم امانتداری را برمی‌داشتند و ترجمه آزاد را خیانتکارانه می‌پنداشتند و از آن می‌گریختند. گروهی دیگر که جانب معنا و محتوا را می‌گرفتند و به زبان مقصد تمایل داشتند، به زیبا و روان بودن ترجمه معتقد بودند و ترجمه تحت‌اللفظی را کور و کودکانه می‌دانستند. ترجمه به زن تشبیه می‌شد که اگر زیبا باشد وفادار نیست و اگر وفادار باشد، زیبا نیست. از آنجا که این تقسیم‌بندی، منطق و دقت لازم را نداشت، طرفداری از هر یک از این دو قطب ترجمه با اتهاماتی همراه بود. تا اینکه «پیتر نیومارک» نظریه‌پرداز ترجمه در کتاب روشهای ترجمه (1981) ترجمه را با توجه به نوع متن و اینکه هدف ترجمه، وفاداری به نویسنده اصلی است یا خواننده ترجمه، به دو نوع «معنایی» و «ارتباطی» تقسیم کرد و خاطرنشان ساخت که ویژگی برخی از متون اقتضا می‌کند، بخشی از متن به صورت معنایی و بخش دیگر به صورت ارتباطی ترجمه شود. ترجمه معنایی به متن وفادار است و ویژگیهای ترجمه تحت‌اللفظی را دارد و به زبان مبدأ متمایل است و ترجمه ارتباطی به خواننده، توجه دارد و از زبانی روان و طبیعی برخوردار بوده، متمایل به زبان مقصد است.

«ترجمه معنایی ترجمه‌ای است که معنای دقیق متن مبدأ را با نزدیکترین ساختهای دستوری و معنایی زبان مقصد، منتقل می‌کند». مترجم در این روش، بی‌آنکه تغییرات دستوری یا لغوی در متن ایجاد کند، آن را لفظ به لفظ به زبان مقصد برمی‌گرداند. از ترجمه معنایی برای ترجمه متون توصیفی یا عناصر توصیفی متنهای اطلاعاتی و نیز ترجمه متون مقدّس استفاده می‌شود.

«ترجمه ارتباطی ترجمه‌ای است که پیام متن مبدأ را با متداولترین کلمات و عبارات و ساختهای دستوری به زبان مقصد برمی‌گرداند». این شیوه از ترجمه همان تأثیری را بر خواننده خود دارد که متن اصلی بر خوانندگان خود گذاشته است. در ترجمه ارتباطی، مترجم براساس معنای اولیه کلمات، معادل‌یابی نمی‌کند، بلکه تلاش می‌کند براساس معنای کلمه در بافت متن، معادل‌یابی کند. متون اطلاعاتی و عناصر غیر توصیفی در متنهای توصیفی به شیوه ارتباطی ترجمه می‌شوند.

ویژگیهای ترجمه معنایی و ارتباطی

ترجمه معنایی و ارتباطی، هر یک ویژگیهایی دارد و مترجم باید با توجه به عواملی از قبیل نوع متن، هدف ترجمه و اهمیت کلمات و عبارات متن، در مورد میزان معنایی یا ارتباطی بودن ترجمه تصمیم بگیرد. این ویژگیها عبارتند از:

1. ترجمه معنایی معمولاً موجز، ناهموار، نامأنوس و احیاناً مبهم است؛ زیرا از افزایش و کاهش در ترجمه می‌پرهیزد و همین امر باعث می‌شود بسیاری از جنبه‌های معنایی کلمات و متن از بین برود. در این شیوه، برخی از مفاهیم معنایی و ویژگیهای دستوری زبان مبدأ وارد زبان مقصد می‌شود و خواننده احساس می‌کند با مفاهیم و زبانی غیر معمول روبروست؛ زیرا ترتیب کلمات و اجزاء کلام از متن اصلی پیروی می‌کند و ترجمه، رنگ و بوی زبان مبدأ را به خود می‌گیرد؛ اما ترجمه ارتباطی، غالباً مفصل‌تر از متن اصلی است، زیرا مترجم می‌کوشد مفهوم را در قالب نثری روان به خواننده منتقل کند و به همین دلیل گاه مجبور می‌شود مفاهیم را گسترش دهد یا تفسیر کند و برای ایجاد تأثیری مشابه در خواننده از تعابیر مترادف استفاده کند و به طور کلی به افزایش و کاهش در ترجمه بپردازد. از این روست که خواندن ترجمه ارتباطی، سریع و راحت صورت می‌گیرد و خواندن ترجمه معنایی، کند و دشوار است.

2. ترجمه معنایی به نویسنده توجه بیشتری دارد تا به خواننده. پیچیدگیهای دستوری یا واژگانی متن مبدأ در ترجمه، حفظ می‌شود و همین امر باعث می‌شود که ساختهای دستوری و تعابیر مجازی یا استعاری یا کنایی به نزدیکترین معادلها ترجمه شده و در معنای اولیه خود به کار روند، حتی اگر در زبان مقصد، متداول نباشند. مترجم از سطح زبانی نویسنده پیروی کرده و فرایندهای فکری و تخیلی او را دنبال می‌کند؛ اما ترجمه ارتباطی، اولویت را به خواننده می‌دهد و سعی می‌کند محتوا یا پیام را از نزدیکترین راه به خواننده برساند. مترجم در ترجمه ارتباطی، همواره در این نگرانی به سر می‌برد که آیا خواننده، پیام متن اصلی را دریافته یا نه؟

3. در ترجمه معنایی، ویژگیهای فرهنگی زبان مبدأ در نثر ترجمه انعکاس می‌یابد؛ به عبارت دیگر ترجمه در چهارچوب فرهنگ متن اصلی باقی می‌ماند؛ اما در ترجمه ارتباطی، عناصر فرهنگی متن مبدأ به ترجمه انتقال نمی‌یابد بلکه جایگزین عناصر فرهنگی آشنا برای خواننده می‌شود؛ برای مثال در بیشتر کشورهای عربی، بافت خانوادگی و طایفه‌ای از استحکام زیادی برخوردار است و خویشاوندان پدری همچون عمو و عموزادگان، احترام و موقعیت خاصی دارند. به همین دلیل برای احترام به مخاطب، او را با عنوان «عمو» خطاب می‌کنند؛ اما در زبان و فرهنگ فارسی معاصر چنین استعمالی متداول نیست و محترمانه به شمار نمی‌آید و حتی ممکن است توهین‌آمیز تلقّی شود؛ بنابراین تعبیر «شُکراً یَا عَمّ» در روش معنایی «متشکرم عمو» و در روش ارتباطی «متشکرم آقا» ترجمه می‌شود. همچنین در فرهنگ و ادبیات عربی، قامت یار به درخت «بان» که از انواع گیاهان نواحی گرم و خشک به شمار می‌آید، تشبیه می‌شود. در ترجمه ارتباطی، مترجم به جای آوردن نام درخت بان از نام درخت «سرو» یا «شمشاد» استفاده می‌کند.

4. در شیوه معنایی ضعفها و نقصها و بی‌دقتیهای نویسنده در زمینه ساخت دستوری و کاربرد کلمات و تعابیر، در ترجمه منعکس می‌شود و خواننده ترجمه می‌تواند نامتعارف بودن دستوری یا واژگانی جمله را تشخیص دهد؛ اما در ترجمه ارتباطی این ضعفها و بی‌دقتیها تصحیح می‌شود، زیرا در این شیوه از ترجمه، مترجم خواننده را در نظر می‌گیرد و می‌کوشد پیام را صریح و روشن به او منتقل کند.

ارزشیابی ترجمه معنایی و ارتباطی

انتخاب شیوه ترجمه و رعایت امانت، از مفاهیم نسبی و متغیرند. میزان معنایی یا ارتباطی بودن ترجمه، بر اساس نوع متن و انگیزه خواننده، تغییر می‌کند. تفاوت ترجمه معنایی و ارتباطی، مبتنی بر تفاوت میان «معنا» و «پیام» است. معنا به محتوا مربوط می‌شود، ولی پیام با تأثیر ارتباط دارد. اگر هدف مترجم از ترجمه متن انتقال معناست باید شیوه معنایی را انتخاب کند و اگر هدف او انتقال تأثیر است، شیوه ارتباطی را برمی‌گزیند؛ برای مثال می‌توان گفت در بیشتر بخشهای یک متن فلسفی یا حقوقی، انتقال معنا مهمتر از انتقال تأثیر است. از سوی دیگر در بسیاری از متون ادبی از جمله داستانها و نمایشنامه‌ها، انتقال تأثیر اهمیت بیشتری دارد. با وجود این هیچ متنی را نمی‌توان به طور مطلق، معنایی یا ارتباطی ترجمه کرد. به نمونه‌ای از انتقال معنا توجه کنید:

اَلفَصَاحَةُ عِبَارَةٌ عَنِ الأَلفَاظِ البَیِّنَةِ الظَّاهِرَةِ المُتَبَادِرَةِ اِلَی الفَهمِ وَ المَأنُوسَةِ الاِستِعمَالِ بَینَ الکُتَّابِ وَ الشُّعَرَاءِ لِمَکَانِ حُسنِهَا.

ترجمه معنایی: فصاحت عبارت است از الفاظ روشن و ظاهری که سریع به ذهن می‌آیند و استعمال آنها در میان نویسندگان و شاعران، متداول است، زیرا زیبا هستند.

هدف این جمله که تعریف یک اصطلاح عملی به شمار می‌آید، ارائه معناست و کلمات آن اهمیت ذاتی دارند، زیرا هر کلمه با دقت و وسواس انتخاب شده تا معنای خاصی را برساند و لزوماً باید به شیوه معنایی ترجمه شود. به نمونه‌ای از انتقال تأثیر توجه کنید:

اَلمَعِدَةُ بَیتُ الدَّاءِ وَ الحِمیَةُ رَأسُ کُلِّ دَوَاءٍ (سفینة البحار، ج 1، ص 345).

ترجمه معنایی: معده خانه درد است و پرهیز در رأس هر دارویی است.

ترجمه ارتباطی: پرخوری منشأ همه بیماریهاست و پرهیز بهترین داروست.

در این حدیث نبوی، هدف متکلم ارائه یک پیام بهداشتی است و مترجم با درک این معنا و با توجه به اینکه در این حدیث، کلمات اهمیت ذاتی ندارند و مهم برای گوینده این است که مخاطب، پیام موجود در متن را دریابد، جمله را به صورت ارتباطی ترجمه کرده است. در ترجمه ارتباطی این حدیث، مترجم تقریباً هیچ یک از کلمات متن مبدأ را ترجمه نکرده است، اما می‌تواند مطمئن باشد که مقصود پیامبر (صلی الله علیه و سلم) را به طور کامل منتقل کرده است. ضرب‌المثلها و تعابیر مَثَلی و موارد ناشی از اختلاف فرهنگی بین زبان مبدأ و مقصد که هدف آنها انتقال تأثیر است، ناگزیر باید به شیوه ارتباطی ترجمه شوند؛ زیرا ضرب‌المثلها و تعابیر مَثَلی، نشانه ویژگیهای فرهنگی و جغرافیایی ملتهاست و طبیعی است که در ترجمه آنها باید عناصر فرهنگی زبان مقصد را رعایت کرد، زیرا در غیر این صورت با ازدیاد روند ترجمه، این عناصر فرهنگی از زبان مبدأ به زبان مقصد، سرازیر شده و در درازمدت نوعی شکل‌پذیری فرهنگی صورت می‌گیرد. وانگهی ترجمه معنایی چنین عباراتی، پیام مورد نظر نویسنده را منتقل نمی‌کند یا دست کم از شدت تأثیر آن می‌کاهد. به ترجمه معنایی و ارتباطی این ضرب‌المثها و تعابیر توجه کنید:

ضرب‌المثل:

سَبَقَ السَّیفُ العَذَلَ

ترجمه معنایی: شمشیر بر ملامت پیشی گرفت

ترجمه ارتباطی: نوشدارو پس از مرگ سهراب

عَلَی أَهلِهَا جَنَت بَرَاقِشُ

ترجمه معنایی: براقش بر اهل خود ستم کرده است

ترجمه ارتباطی: از ماست که بر ماست

تَسمَعُ بِالمُعِیدِی خَیرٌ مِن أَن تَرَاهُ

ترجمه معنایی: نام مُعیدی را بشنوی بهتر از این است که او را ببینی

ترجمه ارتباطی: آواز دهل شنیدن از دور خوش است

تعبیر مثلی:

لا کَرَامَةَ لِنَبِیٍّ فِی وَطَنِهِ

ترجمه معنایی: هیچ پیامبری در وطنش کرامت ندارد

ترجمه ارتباطی: مرغ همسایه، غاز است

بَاتَ یَشوِی القِرَاحَ

ترجمه معنایی: آب را کباب می‌کند

ترجمه ارتباطی: آه ندارد تا با ناله سودا کند

یَومٌ لَنَا وَ یَومٌ عَلَینَا

ترجمه معنایی: یک روز به نفع ما و یک روز به ضرر ما

ترجمه ارتباطی: گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.

مترجم برای انتخاب شیوه معنایی یا ارتباطی باید به این نکات توجه کند:

1. بین ترجمه معنایی و ارتباطی، تضاد وجود ندارد، بلکه دو روش است که باید به موقع و سنجیده به کار گرفته شود. مترجم باید با آگاهی و بینش در مواقع مقتضی، یکی از دو روش معنایی یا ارتباطی را برگزیند. حتی در یک جمله نیز ممکن است از هر دو روش استفاده کند.

2. انتخاب هر یک از این دو روش نباید برخاسته از ناتوانی باشد. به این معنا که مترجم حق ندارد به دلیل ندانستن معنا یا معادل کلمات یا تردید در آنها، به بهانه ترجمه ارتباطی، سراغ تفسیر مفهوم جمله برود. از سوی دیگر، نباید به دلیل عدم آشنایی کامل با زبان مقصد و نداشتن اعتماد به نفس در نویسندگی، به بهانه ترجمه معنایی، خود را به شیوه بیان متن اصلی نزدیک کند و رنگ و بوی زبان مبدأ را به ترجمه خود بدهد.

3. رعایت امانت به هیچ یک از دو شیوه معنایی یا ارتباطی اختصاص ندارد. لازمه رعایت امانت، استفاده از این دو شیوه در موقعیت مقتضی و مناسب است.

4. حتی در ترجمه معنایی نیز مترجم باید از اختیارات محدود خود در زمینه عملکردهای گوناگون دستوری استفاده کند و به ساختهای دستوری جمله در زبان مقصد نیز توجه داشته باشد.

انگیره خواننده

انگیزه خواننده برای مطالعه متن ترجمه شده به عوامل مختلفی بستگی دارد. نویسنده، موضوع، چگونگی ترجمه اثر و روزنامه یا مجلّه‌ای که متن اصلی در آن چاپ شده از عواملی‌اند که انگیزه خواندن اثر را در خواننده به وجود می‌آورند.

در مواردی که انگیزه خواننده برای مطالعه متن، آشنایی با افکار و آراء و نوشته‌های نویسنده‌ای بزرگ و مشهور است، غلبه دادن شیوه معنایی بر ارتباطی، صحیحتر و مناسبتر به نظر می‌آید. انگیزه خواننده ترجمه آثار شخصیتهای مشهور بر اساس اولویت این‌گونه است:

الف) آگاهی از نوشته‌ها، آراء و افکار نویسنده مورد نظر؛

ب) آگاهی از موضوع اثر؛

ج) آگاهی از چگونگی ترجمه متن.

برای مثال، اگر خواننده به سراغ ترجمه یکی از آثار «جِبران خَلیل جِبران» می‌رود، می‌خواهد بداند که او چه نوشته و چگونه نوشته است. به استثنای موارد بسیار معدودی که مترجم نیز از آوازه و شهرت زیادی برخوردار باشد، مترجم برای خواننده، اهمیت چندانی ندارد. در ترجمه متون خبری و مقاله‌های مختلفی که در مطبوعات چاپ می‌شود، شیوه ارتباطی مناسبتر است، زیرا انگیزه خواننده چنین ترجمه‌هایی به هیچ روی، آگاهی یافتن از آراء و اندیشه‌های نویسنده نیست، چون نویسندگان چنین مقالاتی معمولا از شهرت و آوازه و مقبولیت عمومی برخوردار نیستند؛ بنابراین انگیزه خواننده چنین مقالاتی براساس اولویت این‌گونه است:

الف) آگاهی از موضوع مقاله؛

ب) آگاهی از ترجمه اثر؛

ج) آگاهی از موضع روزنامه یا مجله نسبت به موضوع.

برای مثال اگر مقاله ترجمه شده درباره اختلاف مرزی عربستان و یمن یا فعالیتهای اسرائیل در آسیای میانه باشد، خواننده به انگیزه آگاهی یافتن از این موضوع به سراغ ترجمه می‌رود. البته ممکن است متن زبان اصلی در یکی از مطبوعات معتبر جهان عرب یا کشورهای غربی نظیر انگلستان چاپ شده باشد و انگیزه نخست خواننده، آگاهی یافتن از موضع فلان روزنامه یا مجله معروف درباره عربستان و یمن یا فعالیتهای اسرائیل باشد. به هر روی، نویسنده اثر از اهمیت چندانی برخوردار نیست تا مترجم بخواهد لحن و سبک او را رعایت کند و در تمام مراحل ترجمه، او را مد نظر قرار دهد. بلکه تنها دلمشغولی مترجم این است که خواننده، ترجمه وی را بسهولت بخواند و از موضوع آن آگاهی کامل پیدا کند.

متن زیر که از کتاب «النظرات» نوشته «مَنفَلُوطِی» انتخاب شده اطلاعاتی است و باید به شیوه ارتباطی ترجمه شود. البته به استثنای عناصر توصیفی آن که به صورت معنایی ترجمه می‌شود. ترجمه معنایی همه متن، نامأنوس و مبهم، جلوه می‌کند. این دو ترجمه را مقایسه کنید:

لَسنَا نُنکِرُ أَنَّ البِلادَ العَرَبِیَّةَ قَد أَنبَتَت فِی آخِرِ القَرنِ التَّاسِعَ عَشَرَ وَ فِی مَطلَعِ القَرنِ العِشرِینَ جَمَاعَةً مِنَ المُفَکِّرِینَ وَ الزُّعَمَاءِ المُنَاظِلِینَ الَّذِینَ حَمَلُوا عَلَی عَوَاتِقِهِم قَضِیَّةَ أَوطَانِهِم فَکَافَحُوا فِی سَبِیلِهَا سِرّاً وَ عَلانِیَةً وَ قَاوَمُوا الاِستِبدَادَ بِکُلِّ مَا أُوتُوا مِن وَسَائِلَ وَ صَبَرُوا عَلَی الاِضطِهَادِ وَ النَّفیِ وَ التَّشرِیدِ وَ طَالَبُوا لِبِلادِهِم بِالحُرِّیَّةِ وَ الاِستِقلالِ وَ العَیشِ الکَرِیمِ. لکِنَّهُم لَم یَستَطِیعُوا تَحقِیقَ مَا صَبَت نُفُوسُهُم اِلَیهِ وَ انتَهَتِ الحَیَاةُ بِنُخبَةٍ مِنهُم عَلَی أَعوَادِ المَشَانِقِ. وَ السَّبَبُ فِی ذَلِکَ یَعُودُ إِلَی أَنَّهُم لَم یَکُونُوا مُنَظَّمِینَ تَنظِیماً کَافِیاً وَ لَم یَکُونُوا مُوَحِّدِی الآرَاءِ وَ النَّزَعَاتِ وَ لَم یَکُونُوا مُستَنِدِینَ إِلَی قَوَاعِدَ شَعبِیَّةٍ مَتِینَةٍ أَو إِلَی کِفَاحٍ شَعبِیٍّ مُسَلَّحٍ وَ مُنَظَّمٍ. لِذَلِکَ بَاءَت جُهُودُهُم بِالفَشَلِ.

ترجمه معنایی

انکار نمی‌کنیم که کشورهای عربی در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، گروهی از متفکران و رهبران مبارز را رویاند که مسأله وطنهای خویش را بر شانه‌های خود حمل کردند و پنهان و آشکار در راه آن مبارزه کردند و با همه وسایلی که به آنها داده شده بود در برابر استبداد، مقاومت نمودند و در برابر ظلم و تبعید و آوارگی، صبر کردند و برای کشورشان، آزادی و استقلال و زندگی کریمانه را خواستند؛ اما آنان نتوانستند چیزی را که دلشان به آن تمایل داشت، محقق کنند و گروهی از برجستگان آنها بر چوبه دار آویخته شدند. دلیل آن به این برمی‌گردد که آنان سازماندهی کافی نداشتند و از نظر آراء و گرایشها، متحد نبودند و به پایگاههای مردمی محکم یا به مبارزه ملی مسلح و سازماندهی شده اتکا نداشتند. به همین خاطر تلاشهای آنان با شکست مواجه شد.

ترجمه ارتباطی

تردیدی نیست که در واپسین سالهای سده نوزدهم و آغاز قرن بیستم، اندیشمندان و رهبران مبارزی در جهان عرب، پا به عرصه حیات گذاشتند که بار سنگین آرمان ملی را به دوش کشیدند و نهان و آشکار در راه آن مبارزه کردند. آنان با همه توش و توان خود در برابر استبداد، ایستادگی کرده و در مقابل ظلم و تبعید و آوارگی، صبر پیشه کردند و خواستار آزادی و استقلال و سربلندی کشور خویش شدند؛ اما توفیق دستیابی به اهداف خود را نیافتند و برخی از نخبگان آنان بر فراز چوبه‌های دار، جان باختند. دلیل ناکامی آنان این بود که سازماندهی کافی نداشتند و در اندیشه و رویکرد، همگام و همسو نبودند. وانگهی از پایگاه نیرومند مردمی یا مبارزه مسلحانه و سازماندهی شده مردم، برخوردار نبودند. به همین دلیل تلاشهایشان بی‌ثمر ماند و شکست خوردند.

ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، ص 22- 31

[عبارت‌های عربی در کتاب، حرکت‌گذاری نشده‌اند].

 

http://arabifarsi.blog.ir/

https://telegram.me/arabifarsi

  • مختار حسامی

انواع فرهنگ لغت در زبان عربی از نظر شیوه تنظیم به دو دسته تقسیم می‌شود:

الف) شیوه اشتقاقی. در فرهنگهایی که به شیوه اشتقاقی تنظیم شده، کلمات بر اساس حروف اصلی و بدون در نظر گرفتن حروف زائد، به ترتیب حروف، پشت سر یکدیگر قرار می‌گیرند؛ برای مثال «تَبَارَکَ» را در مدخل «بَرَکَ» و «استِقلال» را در «قَلَلَ» و «مُتَزَلزِل» را در «زَلَّ» می‌یابیم. پس پژوهشگر باید بتواند حروف اصلی کلمه را از میان حروف زائد تشخیص دهد و سپس با توجه به حروف اصلی به فرهنگ مراجعه کند. هر چند این شیوه با دشواریهایی همراه است، زیرا شناختن و پیدا کردن ریشه برخی از کلمات، به‌سرعت ممکن نیست و برای یافتن ریشه باید زمانی را صرف جستجو در حروف مختلف نمود. باید به این نکته توجه داشت که سرشت زبان عربی، اشتقاقی است و فرهنگهای عربی را نمی‌توان مانند زبان‌های فارسی و انگلیسی که ترکیبی هستند، بر اساس ظاهر کلمه دسته‌بندی و تنظیم کرد؛ بنابراین پژوهشگری که به فرهنگ لغت عربی به شیوه اشتقاقی مراجعه کند باید آگاهی مختصری از علم صرف در زبان عربی داشته باشد و حروف علّه و معتلات و قواعد اعلال و ابدال را نیک بشناسد تا بتواند تشخیص دهد که کلمه‌هایی چون «استِیعاب» و «اتِّهام» را باید در «وَعَبَ» و «وَهِمَ» بیابد. شایان ذکر است که فرهنگهای اشتقاقی، علمی‌تر هستند و پژوهشگر با مراجعه به چنین فرهنگ‌هایی، کلمات هم‌خانواده و معادل‌های آنها را نیز می‌یابد و در حقیقت، کلمه را در میان اعضای خانواده آن می‌بیند و با دیگر اعضای خانواده آن آشنا می‌شود و ناخودآگاه دایره واژگان وی گسترش می‌یابد. فرهنگ‌های اَلمُعجَمُ الوَسِیط، اَلمُنجِد، چاپ‌های جدید لِسَانُ العَرَب، اَلجَامُوسُ عَلَی القَامُوس، مُحِیطُ المُحِیط، اَقرَبُ المَوَارِد، اَلبُستَان و مَتنُ اللُّغَة با این شیوه گردآوری شده‌اند.

ب) شیوه ابجدی. در دهه‌های اخیر، شیوه جدیدی در فرهنگ‌نویسی رواج یافته که بر اساس آن، کلمات بدون در نظر گرفتن حروف اصلی یا زائد آنها و تنها بر مبنای ظاهر کلمه، دسته‌بندی می‌شوند. این نوع فرهنگ‌نویسی متأثر از فرهنگ‌نویسی دیگر زبان‌ها از جمله لاتین و فارسی است؛ برای مثال پژوهشگر در این فرهنگ‌ها، فعل‌های «اِستَفهَمَ» و «اِستَفَاضَ» و «اِستَفََّ» را در کنار یکدیگر می‌یابد، با آنکه هیچ وجه مشترکی از نظر ریشه‌ای بین آنها وجود ندارد و تنها به این دلیل در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند که سه حرف اول همگی «الف و سین و تاء» است. از سوی دیگر کلماتی چون ناصِر، مَنصُور، اِنتَصَرَ، یَنصُرُ و اِستَنصَرَ با وجود اشتراکی که در اصل و ریشه دارند بسیار دور از یکدیگر قرار می‌گیرند. این فرهنگ‌ها دستیابی به کلمات را برای آنان که آگاهی کمتری به قواعد صرفی زبان عربی دارند، آسان می‌سازد؛ اما همچنان که گفتیم چندان علمی و درخور توجه نیست. فرهنگ‌های اَلرَّائِد از جبران مسعود و لارُوس از خلیل الجُرّ و اَلمُنجِدُ الأَبجَدِی از انتشارات دار المشرق بیروت، با این شیوه تنظیم شده‌اند.

واژه‌یابی

فرهنگ‌های عربی اعم از اشتقاقی و ابجدی، ابتدا اولین صیغه ماضی ثلاثی مجرد فعل را ذکر می‌کنند؛ بنابراین اگر بخواهیم معنای صیغه مضارع یا امر یک فعل را ببینیم باید بتوانیم ماضی آن را تشخیص دهیم و بر اساس معنای فعل ماضی، معنای فعل مضارع یا امر آن فعل را به دست آوریم. به این دو جمله نگاه کنید:

یَمتَازُ کِتَابُهُ بِکَثرَةِ الأَمثَالِ وَ الشَّوَاهِدِ.

اِستَعِینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ.

برای یافتن معنای «یمتاز» (فعل مضارع) و «استعینوا» (فعل ماضی) در فرهنگ‌های اشتقاقی باید به ماده «م ی ز» و «ع و ن» در باب اِفتِعَال و اِستِفعَال مراجعه کنیم، ولی در فرهنگ‌های ابجدی باید به شکل ماضی باب آنها یعنی «اِمتَازَ» و «اِستَعَانَ» رجوع کنیم. در فرهنگ‌های اشتقاقی، ابتدا فعل‌های مجرد یک ریشه و سپس افعال مزیدی که از آن ریشه در زبان عربی به کار رفته، ذکر می‌شود و آنگاه اسم‌های جامد و مشتق آن ریشه؛ برای مثال مدخل «سَلِمَ» را در نظر بگیرید. ابتدا ثلاثی مجرد این فعل با معانی مختلف آن می‌آید و سپس باب‌های مزید آن به ترتیب حروف زائد آنها در ماضی ذکر می‌شود: سَلِمَ، أَسلَمَ، سَالَمَ، سَلَّمَ، اِستَلَمَ، تَسَلَّمَ، اِستَسلَمَ. اگر فعلی در یکی از باب‌های ثلاثی مزید نیاید به این معناست که آن فعل در این باب، کاربرد ندارد. پس برای اینکه بدانیم یک فعل در چه باب‌هایی استعمال دارد باید به فرهنگ لغت مراجعه کنیم. فرهنگ‌های ابجدی، اسلم و استلم و استسلم را در باب «الف» و سلم و سالم و سلّم را در باب «سین» و تسلّم را در باب «تاء» می‌آورند.

در فرهنگ‌ها مصادر ثلاثی مزید و رباعی ذکر نمی‌شود و پژوهشگر باید با دیدن فعل، مصدر آن را دریابد؛ برای مثال باید بداند که مصدرِ فعلِ أَسلَمَ «اِسلام» و سالَمَ «مُسَالَمَة» است؛ اما اگر فعلی دو وزن مصدری داشته باشد هر دو وزن ذکر می‌شود؛ زیرا مصدر دوم به برخی از افعال، اختصاص دارد، مانند «دافَعَ» که مصدر آن «مُدَافَعَة» و «دِفاع» است. مصادر ثلاثی مجرد که سماعی هستند در فرهنگ‌ها می‌آید، اما مفهوم مصدری آن را پژوهشگر باید دریابد؛ برای مثال اگر کسی کلمه «الغَصب» را می‌جوید، فرهنگ، آن را چنین می‌آورد:

غَصَبَ غَصبًا، الشَّیءَ: أَخَذَهُ قَهرًا (آن چیز را به زور گرفت).

پژوهشگر باید مفهوم مصدری آن را استنباط کند که «به زور گرفتن چیزی» است؛ اما اگر فرهنگ، کلمه «الغصب» را مستقل بیاورد، چنین ذکر می‌کند:

اَلغَصبُ: مَصدَرٌ وَ المَغصُوبُ (شیء غصب شده).

یعنی این کلمه علاوه بر اینکه مصدر فعل «غَصَبَ» است به معنای اسم مفعول نیز به کار می‌رود و معنای وصفی دارد و «شَیءٌ غَصبٌ» به معنای «شَیءٌ مَغصُوبٌ» است.

اسم‌های مشتق

در فرهنگ‌های عربی رسم بر این است که مشتق‌های صرفی یعنی اسم فاعل، اسم مفعول، اسم تفضیل، اسم زمان و مکان، صفت مشبهه، صیغه مبالغه و اسم آلت، ذکر نمی‌شود و پژوهشگر برای یافتن معنای هر یک از این اسامی باید به فعل آن مراجعه کند.

اگر اسامی مشتق در فرهنگ لغت، ذکر شود به این معناست که در معنای اصلی خود به کار نرفته‌اند و استعمال مجازی یا استعاری دارند؛ برای مثال فعل «خَطِفَ» به معنای «ربودن سریع» است، اما فرهنگ لغت، اسم فاعل آن را این‌گونه آورده است:

اَلخَاطِفُ: اِسمُ الفَاعِلِ وَ الذِّئبُ. وَ الخَاطِفُ مِنَ السِّهَامِ اَلَّذِی یَقَعُ عَلَی الأَرضِ ثُمَّ یَحبُو اِلَی الهَدَفِ.

یعنی کلمه خاطف علاوه بر اینکه اسم فاعل خَطِفَ است و به معنای «رباینده سریع» است به معنای گرگ و به معنای تیری که به زمین اصابت می‌کند و دوباره به سوی هدف می‌رود نیز هست.

فعل «کَسَرَ» را در نظر بگیرید. فرهنگ لغت پس از ذکر معانی فعل «کسر»، اسم مکان آن را این‌گونه می‌آورد:

اَلمَکسِرُ: مَوضِعُ الکَسرِ وَ المَخبِرُ وَ الأَصلُ

یعنی اسم مکان «مَکسِر» علاوه بر دلالت بر مکان شکستن به معنای زمان آزمایش و امتحان و به معنای اصل و ریشه نیز هست.

معانی ثانویه

برخی از مترجمان تازه کار، به دلیل بی‌اطلاعی یا سهل‌انگاری، تنها به یک فرهنگ لغت مراجعه می‌کنند. آن هم به این صورت که معادل هر کلمه را جدا از بافت جمله و متن جستجو می‌کنند و از میان مجموعه نامنظم معانی و معادل‌هایی که در برابر کلمه آمده یکی را برمی‌گزینند و بدون توجه به انسجام معنایی کلمات متن به کار می‌برند. این خود موجب نارسایی و ناهماهنگی متن شده، معنا را نیز مخدوش یا تحریف می‌کند. مترجم برای پرهیز از چنین لغزش‌هایی باید معانی اولیه و اصلی کلمات را از معانی ثانویه آنها تشخیص دهد و بداند که هر کلمه معانی متعدد و معمولا مرتبط با یکدیگر دارد، زیرا اهل زبان برای ادای مفاهیم جدید، همیشه کلمات جدید نمی‌سازند، بلکه به این دلیل که شباهتی میان یک مفهوم با مفهوم دیگر می‌یابند، کلمه‌ای را که بیانگر مفهوم اول است از طریق تعمیم برای بیان مفهوم دوم نیز به کار می‌برند.

البته مجاز و استعاره در این تعمیم، نقش زیادی دارند. به این ترتیب است که برای یک کلمه، معانی متعدد به وجود می‌آید. هر کلمه در متن، ممکن است در معنای ثانویه به کار رفته باشد، از این رو مترجم نباید بی‌درنگ به سراغ معنای اصلی و اولیه برود. خلط معنای اولیه و ثانویه از جمله مواردی است که به درک غلط معنای متن می‌انجامد یا دست کم باعث می‌شود نثر ترجمه غیر طبیعی و غیر منطقی جلوه کند؛ برای مثال فعل «طَرَحَ» را در نظر بگیرید که معنای اولیه و اصلی آن «دور کرد» است:

طَرَحَ: دور کرد

طَرَحَ الشَّیءَ: آن را پرتاب کرد

طَرَحَ عَلَی الأَرضِ شَیئًا: چیزی را روی زمین پهن کرد

طَرَحَ عَدَدًا مِن عَدَدٍ: عددی را از عددی کم کرد

طَرَحَ: دور شد

بَلَدٌ طَرُوحٌ: سرزمین دوردست

طَرِحَ الرَّجُلُ: مرد بداخلاق شد

طَرِحَ الرَّجُلُ: مرد بسیار ثروتمند شد

علاوه بر معانی ثانویه ذکر شده برای فعل ثلاثی مجرد «طرح»، معانی ثانویه دیگری برای این فعل وجود دارد که در قالب باب‌های ثلاثی مزید و رباعی، وارد زبان عربی می‌شود. حتی اگر آن معانی را از ویژگی‌های باب‌های مزید بدانیم و در زمره معانی ثانویه «طرح» به حساب نیاوریم، باز هم معانی ثانویه این فعل آنقدر متنوع هست که مترجم را به اشتباه بیندازد.

از آنجا که بین معنای اصلی و ثانوی کلمه، ارتباط معنایی وجود دارد، اگر مترجم معنای اصلی را به جای معنای ثانوی بگیرد، عبارتی به دست می‌آید که اگرچه ممکن است تا حدی معنا را منتقل کند، غیر منطقی و غیر طبیعی به نظر خواهد رسید. در ترجمه‌های غیر حرفه‌ای، این اشکال، محسوس است. نکته قابل توجه اینکه گاه مترجم، تشخیص می‌دهد کلمه در معنای ثانوی به کار رفته و از ارتباط معنایی آن با معنای اصلی نیز آگاه است، ولی به جای اینکه به فرهنگ لغت مراجعه کند معنای کلمه را با توجه به فضای کلی جمله حدس می‌زند. البته این بیشتر در مورد مترجمان باتجربه مصداق پیدا می‌کند. به طور کلی، مترجم برای تشخیص معنای کلمه دو ابزار در اختیار دارد:

الف) فرهنگ لغت؛ ب) متن.

در تشخیص معنای دقیق کلمه، مترجم نباید به یک ابزار بسنده کند، بلکه باید با تلفیق معانی ارائه شده در فرهنگ لغت و فضای کلی متن، معادل دقیقی برای کلمه بیابد. گاه استعمال فعل با مفعولی خاص، معنای اصلی فعل را تغییر می‌دهد و معنای جدیدی به وجود می‌آورد که هرچند ناظر به معنای اصلی است و پیوندی هرچند کمرنگ با آن دارد، اما باید با توجه به مفعول برای آن معادل‌یابی کرد. این‌گونه معانی ثانوی فعل در فرهنگ لغت با ذکر مفعول می‌آید و مترجم باید با توجه به معنای اصلی فعل و فضای کلی جمله و احیاناً حرف اضافه موجود در جمله، معنای ثانوی فعل را دریابد؛ برای مثال به دو فعل «وَجََّهَ» و «أَطلَقَ» نگاه کنید که چگونه با مفعول، معانی ثانویه می‌گیرند:

وَجََّهَ: فرستاد، پیروی کرد

وَجََّهَ اِلَیهِ رِسَالَةً: نامه (پیام)ی برای او فرستاد

وَجََّهَ اِلَیهِ  تُهمَةً: به او تهمت زد

وَجََّهَ اِلَیهِ  نَقداً: از او انتقاد کرد

وَجََّهَ اِلَیهِ  لَکمَةً: مشتی به او زد

وَجََّهَ النَّخلَةَ: نهال خرما را کاشت

وَجََّهَ فُلاناً: او را راهنمایی کرد

وَجََّهَ الطریق: راه را پیمود

وَجََّهَ: صورتش را به طرف قبله گرفت

أَطلَقَ: باز کرد، آزاد کرد

أَطلَقَ یَدَهُ: دست او را باز گذاشت

أَطلَقَ الرَّصَاصَ: گلوله را شلیک کرد

أَطلَقَ الاِسمَ عَلَیهِ: این نام را بر او نهاد

أَطلَقَ شِعاراً: شعاری سر داد

أَطلَقَ لَهُ العِنَانَ: او را به حال خود رها کرد

أَطلَقَ المَرأَةَ: زن را طلاق داد

أَطلَقَ الکَلامَ: سخن را مشروط نکرد

أَطلَقَ سَرَاحَهُ: بندهای او را باز کرد

فرهنگ‌ها معمولاً در تعداد معانی ثانویه اختلاف نظر دارند؛ بنابراین بهتر است پژوهشگر برای اطمینان یافتن از معانی یک کلمه، به چند فرهنگ مراجعه کند.

اضداد

برخی از افعال و اسامی در زبان عربی از اضداد به شمار می‌آیند، به این معنا که یک کلمه بر دو مفهوم متضاد، دلالت می‌کند. هرچند تعداد کلمات اضداد در زبان عربی اندک است و به طور کلی، پدیده‌ای نادر در زبان به شمار می‌رود، اما مترجم برای یافتن معنای کلمه باید به این پدیده توجه داشته باشد و بر اساس متن، یکی از دو مفهوم متضاد را انتخاب کند؛ برای مثال به تعدادی از اضداد اشاره می‌کنیم:

مَولَی: سرور – برده

تَمرِیض: بیمار کردن – پرستاری کردن

أَمعَنَ: ثروتمند شد – فقیر شد

سَلِیم: سالم – مار گزیده

مُغَلَّب: مغلوب – پیروز

مَعن: بلند – کوتاه

برخی گفته‌اند منشأ پیدایش اضداد و دلالت یک کلمه بر دو مفهوم متضاد از باب خوش‌بینی و امیدواری است؛ همان‌طور که بیابان را «مَفَازَة» (محلّ توفیق و نجات) نامیده‌اند به امید آنکه کسی که به بیابان گرفتار می‌آید از آنجا رهایی یابد و به کاروان، «قَافِلَه» (بازآمده) گفته‌اند به امید آنکه کاروانِ راهیِ سفر هر چه زودتر باز گردد.

این توجیه تغییری در این حقیقت به وجود نمی‌آورد که چنین کلماتی در دو مفهوم متضاد به کار رفته است و مترجم نباید از این کاربرد متضاد غفلت کند. نکته دیگری که مترجم باید از آن آگاهی داشته باشد این است که ممکن است معنای فعلی ثلاثی مجرد با معنای مشتقات آن، اعم از باب‌های ثلاثی مزید و اسم فاعل و اسم مفعول و ... متضاد باشد؛ بنابراین نمی‌توان معنای فعل ثلاثی مجرد را به سایر مشتقات آن تعمیم داد؛ برای مثال فعل‌های قَسَطَ، عَجُمَ، نَفَقَ را در نظر بگیرید که به ترتیب به معنای ظلم کردن (از حق، عدول کردن)، گنگ و مبهم بودن و گودال است، اما أََقسَطَ و أَعجَمَ و أَنفَقَ به معنای عادل بودن و رفع ابهام کردن و پر کردن گودال و از بین بردن فاصله است.

ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، ص 3 – 9

 

http://arabifarsi.blog.ir/

https://telegram.me/arabifarsi


  • مختار حسامی

آنچه ذهن دانشجو را به ویژه در شروع کار عملی ترجمه، به خود مشغول می‌دارد این است که چگونه کار عملی ترجمه را آغاز کند و نخستین کاری که هنگام ترجمه یک متن باید انجام دهد چیست؟ آیا باید پس از خواندن جمله اول و فهمیدن آن، بی‌درنگ ترجمه را شروع کند؟ آیا باید پس از خواندن اولین پاراگراف، اقدام به ترجمه نماید؟ آیا لازم است تمام متن را بخواند و سپس ترجمه را آغاز کند؟ آیا برای هر کلمه‌ای که معنای آن را نمی‌داند باید به فرهنگ دو زبانه مراجعه کند؟ آیا لازم است برای کلماتی که از قبل معنای آنها را می‌دانسته دوباره به فرهنگ لغت مراجعه کند؟ راه درست استفاده از فرهنگ لغت در ترجمه کدام است؟

برای ارائه ترجمه‌ای خوب، دقیق و رسا، مترجم باید مراحل کار عملی ترجمه را بداند و به گونه‌ای قانونمند، کار ترجمه را آغاز کرده به انجام برساند:

1. خواندن متن. برای آنکه تصوری کلی نسبت به موضوع متن پیدا کنید یک بار آن را بخوانید. بسیاری از دانشجویان بدون آنکه متن را به طور کامل بخوانند، هر جمله را بدون در نظر گرفتن ارتباط آن با کل متن ترجمه می‌کنند. بدون داشتن درک کلی از متن، کار ترجمه با دشواریهای بزرگی در زمینه انتخاب نوع ترجمه و شیوه نگارش و معادل‌یابی روبرو می‌شود. خواندن متن به مترجم کمک می‌کند از این موارد آگاهی یابد:

الف) نوع متن: آیا متن، اطلاعاتی یا توصیفی است؟

ب) سبک متن: آیا سبک متن، رسمی یا عادی یا محاوره‌ای است؟

ج) کیفیت و زبان متن: آیا نویسنده، احاطه کامل به موضوع داشته است؟ آیا انشای متن از کیفیت خوبی برخوردار است؟ زبان متن به چه دوره‌ای تعلق دارد؟

د) مخاطب متن: مخاطب متن در زبان مبدأ و مخاطب آن در زبان مقصد کیست و در چه سطحی از سواد و تحصیلات قرار دارد؟

2. مشخص کردن کلمه‌های ناآشنا. کلمه‌های ناآشنای متن را به روش زیر می‌توان مشخص کرد:

الف) دور تمام کلمه‌هایی که معنای آنها را نمی‌دانید و نمی‌توانید از متن، حدس بزنید، خط بکشید.

ب) زیر کلمه‌هایی که قبلاً معنای آنها را می‌دانستید ولی اکنون فراموش کرده‌اید، دو خط بکشید.

ج) زیر کلمه‌های ناآشنا که معنای آنها را می‌توانید از متن حدس بزنید، یک خط بکشید.

3. استفاده از فرهنگ لغت. به فرهنگ لغت مراجعه کنید و معنای کلمه‌هایی را که قبلاً مشخص کرده‌اید پیدا کنید. بهتر است ابتدا از فرهنگ یک‌زبانه و سپس از فرهنگ دوزبانه استفاده کنید زیرا فرهنگ دوزبانه شما را برای یافتن معادل دقیق، یاری می‌دهد و فرهنگ یک‌زبانه شما را با روح زبان آشناتر می‌کند. برای یافتن معادل واژه‌های تخصصی و اصطلاحات باید به فرهنگهای تخصصی و فرهنگ اصطلاحات مراجعه کنید و اگر به چنین فرهنگی دسترسی ندارید با استفاده از متن و مطالعه کتابهایی که در موضوع متن، نوشته شده، معادل‌یابی کنید. اگر مترجم در این مرحله به برخی از کتابهایی که در زمینه موضوع متن مبدأ، نوشته شده مراجعه کند، تسلط بیشتری نسبت به متن پیدا می‌کند و در عین حال، به تحقیق در ضمن ترجمه عادت می‌کند.

4. ترجمه کتبی. ترجمه خود را بنویسید. بی‌تردید ترجمه در این مرحله، پس از گذر از سه مرحله پیشین، بسیار ساده‌تر از ترجمه ابتدا به ساکن است. یک خط در میان بنویسید تا جای کافی برای تصحیح و ویرایش داشته باشید.

5. بازخوانی و ارزیابی ترجمه. ترجمه خود را به طور دقیق با متن اصلی مقابله کنید تا مطمئن شوید چیزی از قلم نیفتاده است. در این مرحله می‌توانید از رعایت جنبه‌هایی چون نوع، سبک و مخاطب متن که در مرحله اول گفتیم، اطمینان حاصل کنید. بهتر است یک یا دو روز یا حداقل چند ساعت، ترجمه را کنار بگذارید و به آن فکر نکنید؛ به عبارت دیگر خود را از دغدغه ترجمه رها کنید. این کار باعث می‌شود مطالب و نکات تازه‌ای در زمینه متن ترجمه به ذهن شما خطور کند که به روانی و شیوایی متن ترجمه کمک می‌کند.

6. ویرایش. هر نوشته باید از جنبه‌های گوناگون محتوا، بیان، دقت، نظم، آراستگی، علائم نگارشی و دستوری بازبینی شود. به این بازبینی در اصطلاح ویرایش یا ویراستاری می‌گویند. مترجم در این مرحله باید خطاهای دستوری، عبارات و کلمات زائد و مکرر و عبارتهای بی‌شیرازه و پریشان را سامان دهد؛ زیرا اگر زبان متن، شکلی آراسته و بیانی متناسب نداشته باشد، بی‌تأثیر و خسته کننده خواهد بود. از آنجا که ممکن است مترجم متن را به طور تدریجی و در موقعیت‌های مختلف ترجمه کند، این نگرانی وجود دارد که در بیان سبک نویسنده در تمام مراحل ترجمه، موفق نباشد. ویرایش متن از نظر سبک، این امکان را به مترجم می‌دهد که سبک نوشتار را در کل اثر بازبینی کرده و یکسان سازد.

ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، ص 12-14

[زبان مبدأ: زبانی است که می‌خواهیم متنی را از آن به زبان دیگری ترجمه کنیم. زبان مقصد: زبانی است که متن اصلی را به آن ترجمه می‌کنیم – فرهنگ لغت یک زبانه یعنی فرهنگی که معانی لغات را به همان زبان آورده است (فارسی به فارسی یا عربی به عربی) ولی فرهنگ دوزبانه آن است که لغات یک زبان را به زبان دیگر ترجمه و معادل‌یابی کرده است].

 

http://arabifarsi.blog.ir/

https://telegram.me/arabifarsi

  • مختار حسامی

انواع متن بر اساس هدف و انگیزه نویسنده از نوشتن به دو گونه کلی تقسیم می‌شود:

الف) متن‌های اطلاعاتی

ب) متن‌های توصیفی

در متن‌های اطلاعاتی، زبان وسیله‌ای برای بیان نیازهای روزمره و یا گزارش حوادث یا توضیح یا تعلیم و به طور کلی اطلاع رسانی است. اخبار، گزارش‌ها، مقاله‌های علمی و فنی، درسنامه‌ها، متن‌های مذهبی و حقوقی، قراردادها، اطلاعیه‌ها و متون تحلیلی از بارزترین متن‌های اطلاعاتی به شمار می‌آیند اما در متن‌های توصیفی، زبان وسیله توصیف احساس یا صحنه یا رویدادی خاص است. هدف از نوشتن متن‌های توصیفی این است که تأثیر یا احساس یا صحنه یا رویدادی خاص را در خواننده به وجود آورد؛ به عبارت دیگر در متن‌های توصیفی سعی می‌شود اطلاع رسانی به گونه‌ای باشد که در خواننده تأثیر گذارد.

بارزترین نمونه این متن‌ها متون ادبی است. به این معنا که توصیف ادبی هر رویداد با توصیف گزارشی و خبری یا علمی آن تفاوتهای اساسی دارد. طبیعی است که نمی‌توان یک متن را کاملا اطلاعاتی یا توصیفی دانست. چراکه در هر نوشته‌ای دو ویژگی اطلاع رسانی و توصیف در هم می‌آمیزند. حتی در نوشته‌های کاملا اطلاعاتی، نگرش عاطفی و زمینه ادبی و هنری نویسنده رنگ و تأثیر خود را بر شیوه بیان اخبار و اطلاعات و گزارش حوادث می‌گذارد. مترجمی که نوع متن و هدف اطلاع رسانی و توصیفی بخش‌های مختلف آن را تشخیص بدهد، شناخت و برداشت درستی از ترجمه دارد و در انتقال هدف و تأثیر متن به مخاطب خویش موفق است.

ترجمه متن‌های اطلاعاتی

متن‌های اطلاعاتی به دو گونه تقسیم می‌شود:

1. رسمی و فنی. گونه رسمی و فنی برای نوشتن مقالات علمی و تخصصی به کار می‌رود. در این نوشته‌ها معمولا از جمله و عبارتهای طولانی و ساخت‌های دستوری فخیم استفاده می‌شود و غالبا با اصطلاحات تخصصی همراه است. نثر چنین متونی، سنگین و فاخر است و اصطلاحات و تعابیر محاوره‌ای در آن کمتر به چشم می‌خورد. مترجم در ترجمه این متون باید محتوا را دقیق و واضح به زبان مقصد منتقل کند و در صورتی به سبک نویسنده اهمیت بدهد که به فهم محتوا لطمه‌ای نزند. واحد ترجمه در این گونه متن‌ها جمله است و برای معادل‌یابی اصطلاحات تخصصی باید به فرهنگ‌های تخصصی مراجعه شود.

2. خبری و گزارشی. متن‌های خبری و گزارشی، دارای ساخت‌های دستوری ساده و کلمه‌ها و ترکیب‌های شایع است و گاه با اصطلاحات محاوره‌ای همراه می‌شود و به طور کلی به زبان گفتار نزدیک است. در ترجمه این متون مترجم باید علاوه بر انتقال محتوا و پیام، ظرافت‌های موجود در این گونه متن‌ها را که اصطلاحا به آن ژورنالیسم گفته می‌شود حفظ کند. نثر ترجمه باید روان و مفهوم باشد و از آشناترین معادل‌ها استفاده شود تا خواننده مفهوم و پیام را به سرعت و سهولت دریابد.

ساده‌نویسی، بارزترین ویژگی متون خبری و گزارشی است و برای به کارگیری کلمه‌ها و ترکیب‌های آشنا در زبان خبر یا روزنامه، دقت در این گونه زبان و تسلط بر آن ضروری است. واحد ترجمه در این متون، مفهوم کلی جمله است و مترجم می‌تواند برای انتقال این مفهوم کلی به بسط و گسترش جمله‌ها و گاه به تفسیر آنها بپردازد.

ترجمه متن‌های توصیفی

مترجم در ترجمه متن‌های توصیفی باید ترکیب‌های مجازی و استعاری و به طور کلی، ساختارهای بیانی نو و بدیعی را که در متن نویسنده آمده و حاصل قوه خیال و تفکر اوست، تشخص داده، آنها را حفظ کند. این ترکیب‌ها که ممکن است در زبان مقصد به لحاظ تصویری و حتی دستوری، نامتداول باشند از ویژگی‌های بارز متون توصیفی به شمار می‌آیند و اگر مترجم آنها را با ترکیب‌های متداول و آشنا در زبان مقصد ترجمه کند، در ترجمه این متون توفیقی نداشته است؛ زیرا در ترجمه متون توصیفی تنها اطلاع رسانی و انتقال پیام مد نظر نیست بلکه انتقال تصویرها و صور بیانی نویسنده اهمیت به‌سزایی دارد.

بهترین شیوه برای انتقال این تصاویر و ترکیب‌های بدیع به خواننده ترجمه لفظ به لفظ آنهاست؛ بنابراین در ترجمه چنین متونی، مترجم باید بتواند بین عناصر غیر توصیفی که به انگیزه اطلاع رسانی در متن قرار می‌گیرد و با معادل‌های مصطلح در زبان مقصد ترجمه می‌شود و عناصر توصیفی که به ذهن و اندیشه نویسنده اختصاص دارد و در زبان مقصد متداول نیست فرق بگذارد و واحد ترجمه را به مقتضای سیاق کلام، جمله یا کلمه انتخاب کند. برای نمونه سه متن انتخاب شده است که متن اول، اطلاعاتی و رسمی و متن دوم اطلاعاتی و خبری و متن سوم توصیفی است، به ترجمه‌های پیشنهادی آنها دقت کنید:

متن اول

اطلقت وکالة الفضاء الامریکیة «ناسا» مؤخّرا مرکبة فضائیة جدیدة لدراسة المذنبات فی الفضاء و تکمن مهمة هذه المرکبة الفضائیة التی اطلق علیها اسم «ستار دست» أو «غبار النجوم» فی ملاحقة مذنب و جمع کمیة ضئیلة من غباره و من ثمّ تحلیلها لمعرفة مکوّنات المذنب.

ترجمه پیشنهادی

آژانس فضایی امریکا «ناسا» به تازگی سفینه فضایی جدیدی برای بررسی ستاره‌های دنباله‌دار به فضا پرتاب کرده است. مأموریت این سفینه فضایی که «استار دست» یا «غبار ستارگان» نامیده شده، تعقیب ستاره‌ای دنباله‌دار و جمع‌آوری مقدار اندکی از غبار این ستاره و تجزیه آن به منظور شناخت عناصر تشکیل دهنده ستاره دنباله‌دار است.

متن دوم

و لکن ردّة الفعل أو بالأحری ردود الفعل هذه طرحت الأسئلة اکثر ممّا أجابت علیه و هنا یکمن بیت القصید و بادیء ذی بدء لابدّ من الاشارة الی أنّ مجرّد طرح فکرة الحوار من الجانب الایرانی تعکس تغییرا مهمّا فی الظروف القائمة.

ترجمه پیشنهادی

اما این واکنش یا بهتر بگوییم واکنش‌ها، بیش از آنکه ابهام‌زدایی کند سؤال‌آفرین شده است و اصل قضیه همین جاست. پیش از هر چیز باید اشاره کنیم که صرف مطرح کردن ایده گفتگو از سوی ایران، تغییر مهمی در شرایط کنونی به وجود می‌آورد.

متن سوم

الی أین تسیرین بی أیّتها السّاحرة؟ قد تمسّکتُ بأذیالک و سرتُ وراءک کطفل یلاحق أمّه متناسیا ما بی من الأحلام محدقا إلی ما فیک من الجمال، متعامیا عن مواکب الأشباح المتطایرة حول رأسی، مجذوبا بالقوّة الخفیّة الکامنة فی جسدک. قفی بی هنیهة لأری وجهک أنظری إلیّ دقیقة لعلّی أری فی عینیک اسرار صدرک و أفهم من ملامحک مخبآت نفسک. «جبران خلیل جبران»

ترجمه پیشنهادی

مرا به کجا می‌بری ای افسونگر؟ به دامانت چنگ زده‌ام و چون کودکی که در پی مادرش روان است به دنبالت آمده‌ام. همه آرزوهایم را به بوته فراموشی سپرده و مبهوت زیبایی‌هایت شده‌ام. از کاروانهای سایه‌هایی که گرداگرد سرم می‌چرخیدند، چشم فروبسته و به نیروی پنهانِ نهفته در تنت شیفته‌ام. لختی بایست تا رخساره‌ات را بنگرم. دمی به من نگاه کن، شاید اسرار سینه‌ات را در چشمانت ببینم و نهفته‌های دلت را از خطوط چهره‌ات دریابم.

ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، ص 16-19

 

http://arabifarsi.blog.ir/

https://telegram.me/arabifarsi

  • مختار حسامی