انواع ترجمه
ویژگیهای مترجم
ترجمه یعنی برگرداندن نوشته یا گفتهای از زبانی به زبان دیگر به دقیقترین و طبیعیترین وجه ممکن. مترجم برای ارائه ترجمهای دقیق و رسا، باید از سه ویژگی برخوردار باشد:
1. آشنایی کامل با زبان مبدأ؛
2. تسلط بر زبان مقصد؛
3. آشنایی با موضوع مورد ترجمه.
منظور از دانستن زبان مبدأ این نیست که بتواند معنای کلی متن را بفهمد، بلکه باید دقایق معانی و بار عاطفی کلمات را دریابد و ظرایفی را که به سبک و شیوه بیان نویسنده مربوط میشود، درک کند. تسلط بر زبان مقصد از شناخت کامل زبان مبدأ مهمتر است. بیشترین و فاحشترین اشتباهات مترجمان، ناشی از عدم تسلط آنان بر زبان مقصد است. مترجمی که به رموز و ظرایف زبان مادری خود مسلط باشد و امکانات و تواناییهای آن را بداند، هرگز در پی آن نیست که به کمک فرهنگ لغت کلمات را ترجمه کند، بلکه تلاش میکند برای انتقال مفاهیمی که در زبان مبدأ بیان شده است، قالبهای بیانی رسا و شیوایی در زبان مقصد بیابد.
آشنایی با موضوع متن اصلی، نقش مهم و بهسزایی در توفیق مترجم برای ارائه ترجمهای صحیح و روان دارد. علوم و دانشهای مختلف، سرشار از اصطلاحات و تعابیریاند که مرز و محدوده آنها را از یکدیگر تفکیک میکند. مترجمی که قصد دارد کتابی را در موضوع روانشناسی ترجمه کند، اگر در این زمینه مطالعه نداشته باشد و اصطلاحات مربوط به آن را نشناسد از عهده ترجمه چنین کتابی برنمیآید. نیمی از ترجمه علم و مهارت و نیمی دیگر ذوق و هنر است. آشنایی با زبان مبدأ و موضوع مورد ترجمه، جنبه علم بودن ترجمه را تفسیر میکند و تسلط بر زبان مقصد و انتخاب معادلهای مناسب در سطح ساختارهای دستوری و واژگانی و شناخت روحیه نویسنده و مخاطب، ناظر به هنر بودن ترجمه و ذوقی بودن آن است.
انواع ترجمه
در گذشتهای نه چندان دور که فن ترجمه هنوز جایگاه واقعی و ارزشمند خود را پیدا نکرده بود، دستاندرکاران ترجمه از تضاد دو قطب بزرگ ترجمه یعنی ترجمه تحتاللفظی و آزاد یا ترجمه دقیق و روان یا وفادار و زیبا سخن میگفتند. تناقض میان غیر ممکن بودن ذاتی ترجمه و نیاز مطلق به آن نیز از مباحث جنجالی آن روزگاران بود.
گروهی که طرفدار ترجمه تحتاللفظی و متمایل به زبان مبدأ بودند، پرچم امانتداری را برمیداشتند و ترجمه آزاد را خیانتکارانه میپنداشتند و از آن میگریختند. گروهی دیگر که جانب معنا و محتوا را میگرفتند و به زبان مقصد تمایل داشتند، به زیبا و روان بودن ترجمه معتقد بودند و ترجمه تحتاللفظی را کور و کودکانه میدانستند. ترجمه به زن تشبیه میشد که اگر زیبا باشد وفادار نیست و اگر وفادار باشد، زیبا نیست. از آنجا که این تقسیمبندی، منطق و دقت لازم را نداشت، طرفداری از هر یک از این دو قطب ترجمه با اتهاماتی همراه بود. تا اینکه «پیتر نیومارک» نظریهپرداز ترجمه در کتاب روشهای ترجمه (1981) ترجمه را با توجه به نوع متن و اینکه هدف ترجمه، وفاداری به نویسنده اصلی است یا خواننده ترجمه، به دو نوع «معنایی» و «ارتباطی» تقسیم کرد و خاطرنشان ساخت که ویژگی برخی از متون اقتضا میکند، بخشی از متن به صورت معنایی و بخش دیگر به صورت ارتباطی ترجمه شود. ترجمه معنایی به متن وفادار است و ویژگیهای ترجمه تحتاللفظی را دارد و به زبان مبدأ متمایل است و ترجمه ارتباطی به خواننده، توجه دارد و از زبانی روان و طبیعی برخوردار بوده، متمایل به زبان مقصد است.
«ترجمه معنایی ترجمهای است که معنای دقیق متن مبدأ را با نزدیکترین ساختهای دستوری و معنایی زبان مقصد، منتقل میکند». مترجم در این روش، بیآنکه تغییرات دستوری یا لغوی در متن ایجاد کند، آن را لفظ به لفظ به زبان مقصد برمیگرداند. از ترجمه معنایی برای ترجمه متون توصیفی یا عناصر توصیفی متنهای اطلاعاتی و نیز ترجمه متون مقدّس استفاده میشود.
«ترجمه ارتباطی ترجمهای است که پیام متن مبدأ را با متداولترین کلمات و عبارات و ساختهای دستوری به زبان مقصد برمیگرداند». این شیوه از ترجمه همان تأثیری را بر خواننده خود دارد که متن اصلی بر خوانندگان خود گذاشته است. در ترجمه ارتباطی، مترجم براساس معنای اولیه کلمات، معادلیابی نمیکند، بلکه تلاش میکند براساس معنای کلمه در بافت متن، معادلیابی کند. متون اطلاعاتی و عناصر غیر توصیفی در متنهای توصیفی به شیوه ارتباطی ترجمه میشوند.
ویژگیهای ترجمه معنایی و ارتباطی
ترجمه معنایی و ارتباطی، هر یک ویژگیهایی دارد و مترجم باید با توجه به عواملی از قبیل نوع متن، هدف ترجمه و اهمیت کلمات و عبارات متن، در مورد میزان معنایی یا ارتباطی بودن ترجمه تصمیم بگیرد. این ویژگیها عبارتند از:
1. ترجمه معنایی معمولاً موجز، ناهموار، نامأنوس و احیاناً مبهم است؛ زیرا از افزایش و کاهش در ترجمه میپرهیزد و همین امر باعث میشود بسیاری از جنبههای معنایی کلمات و متن از بین برود. در این شیوه، برخی از مفاهیم معنایی و ویژگیهای دستوری زبان مبدأ وارد زبان مقصد میشود و خواننده احساس میکند با مفاهیم و زبانی غیر معمول روبروست؛ زیرا ترتیب کلمات و اجزاء کلام از متن اصلی پیروی میکند و ترجمه، رنگ و بوی زبان مبدأ را به خود میگیرد؛ اما ترجمه ارتباطی، غالباً مفصلتر از متن اصلی است، زیرا مترجم میکوشد مفهوم را در قالب نثری روان به خواننده منتقل کند و به همین دلیل گاه مجبور میشود مفاهیم را گسترش دهد یا تفسیر کند و برای ایجاد تأثیری مشابه در خواننده از تعابیر مترادف استفاده کند و به طور کلی به افزایش و کاهش در ترجمه بپردازد. از این روست که خواندن ترجمه ارتباطی، سریع و راحت صورت میگیرد و خواندن ترجمه معنایی، کند و دشوار است.
2. ترجمه معنایی به نویسنده توجه بیشتری دارد تا به خواننده. پیچیدگیهای دستوری یا واژگانی متن مبدأ در ترجمه، حفظ میشود و همین امر باعث میشود که ساختهای دستوری و تعابیر مجازی یا استعاری یا کنایی به نزدیکترین معادلها ترجمه شده و در معنای اولیه خود به کار روند، حتی اگر در زبان مقصد، متداول نباشند. مترجم از سطح زبانی نویسنده پیروی کرده و فرایندهای فکری و تخیلی او را دنبال میکند؛ اما ترجمه ارتباطی، اولویت را به خواننده میدهد و سعی میکند محتوا یا پیام را از نزدیکترین راه به خواننده برساند. مترجم در ترجمه ارتباطی، همواره در این نگرانی به سر میبرد که آیا خواننده، پیام متن اصلی را دریافته یا نه؟
3. در ترجمه معنایی، ویژگیهای فرهنگی زبان مبدأ در نثر ترجمه انعکاس مییابد؛ به عبارت دیگر ترجمه در چهارچوب فرهنگ متن اصلی باقی میماند؛ اما در ترجمه ارتباطی، عناصر فرهنگی متن مبدأ به ترجمه انتقال نمییابد بلکه جایگزین عناصر فرهنگی آشنا برای خواننده میشود؛ برای مثال در بیشتر کشورهای عربی، بافت خانوادگی و طایفهای از استحکام زیادی برخوردار است و خویشاوندان پدری همچون عمو و عموزادگان، احترام و موقعیت خاصی دارند. به همین دلیل برای احترام به مخاطب، او را با عنوان «عمو» خطاب میکنند؛ اما در زبان و فرهنگ فارسی معاصر چنین استعمالی متداول نیست و محترمانه به شمار نمیآید و حتی ممکن است توهینآمیز تلقّی شود؛ بنابراین تعبیر «شُکراً یَا عَمّ» در روش معنایی «متشکرم عمو» و در روش ارتباطی «متشکرم آقا» ترجمه میشود. همچنین در فرهنگ و ادبیات عربی، قامت یار به درخت «بان» که از انواع گیاهان نواحی گرم و خشک به شمار میآید، تشبیه میشود. در ترجمه ارتباطی، مترجم به جای آوردن نام درخت بان از نام درخت «سرو» یا «شمشاد» استفاده میکند.
4. در شیوه معنایی ضعفها و نقصها و بیدقتیهای نویسنده در زمینه ساخت دستوری و کاربرد کلمات و تعابیر، در ترجمه منعکس میشود و خواننده ترجمه میتواند نامتعارف بودن دستوری یا واژگانی جمله را تشخیص دهد؛ اما در ترجمه ارتباطی این ضعفها و بیدقتیها تصحیح میشود، زیرا در این شیوه از ترجمه، مترجم خواننده را در نظر میگیرد و میکوشد پیام را صریح و روشن به او منتقل کند.
ارزشیابی ترجمه معنایی و ارتباطی
انتخاب شیوه ترجمه و رعایت امانت، از مفاهیم نسبی و متغیرند. میزان معنایی یا ارتباطی بودن ترجمه، بر اساس نوع متن و انگیزه خواننده، تغییر میکند. تفاوت ترجمه معنایی و ارتباطی، مبتنی بر تفاوت میان «معنا» و «پیام» است. معنا به محتوا مربوط میشود، ولی پیام با تأثیر ارتباط دارد. اگر هدف مترجم از ترجمه متن انتقال معناست باید شیوه معنایی را انتخاب کند و اگر هدف او انتقال تأثیر است، شیوه ارتباطی را برمیگزیند؛ برای مثال میتوان گفت در بیشتر بخشهای یک متن فلسفی یا حقوقی، انتقال معنا مهمتر از انتقال تأثیر است. از سوی دیگر در بسیاری از متون ادبی از جمله داستانها و نمایشنامهها، انتقال تأثیر اهمیت بیشتری دارد. با وجود این هیچ متنی را نمیتوان به طور مطلق، معنایی یا ارتباطی ترجمه کرد. به نمونهای از انتقال معنا توجه کنید:
اَلفَصَاحَةُ عِبَارَةٌ عَنِ الأَلفَاظِ البَیِّنَةِ الظَّاهِرَةِ المُتَبَادِرَةِ اِلَی الفَهمِ وَ المَأنُوسَةِ الاِستِعمَالِ بَینَ الکُتَّابِ وَ الشُّعَرَاءِ لِمَکَانِ حُسنِهَا.
ترجمه معنایی: فصاحت عبارت است از الفاظ روشن و ظاهری که سریع به ذهن میآیند و استعمال آنها در میان نویسندگان و شاعران، متداول است، زیرا زیبا هستند.
هدف این جمله که تعریف یک اصطلاح عملی به شمار میآید، ارائه معناست و کلمات آن اهمیت ذاتی دارند، زیرا هر کلمه با دقت و وسواس انتخاب شده تا معنای خاصی را برساند و لزوماً باید به شیوه معنایی ترجمه شود. به نمونهای از انتقال تأثیر توجه کنید:
اَلمَعِدَةُ بَیتُ الدَّاءِ وَ الحِمیَةُ رَأسُ کُلِّ دَوَاءٍ (سفینة البحار، ج 1، ص 345).
ترجمه معنایی: معده خانه درد است و پرهیز در رأس هر دارویی است.
ترجمه ارتباطی: پرخوری منشأ همه بیماریهاست و پرهیز بهترین داروست.
در این حدیث نبوی، هدف متکلم ارائه یک پیام بهداشتی است و مترجم با درک این معنا و با توجه به اینکه در این حدیث، کلمات اهمیت ذاتی ندارند و مهم برای گوینده این است که مخاطب، پیام موجود در متن را دریابد، جمله را به صورت ارتباطی ترجمه کرده است. در ترجمه ارتباطی این حدیث، مترجم تقریباً هیچ یک از کلمات متن مبدأ را ترجمه نکرده است، اما میتواند مطمئن باشد که مقصود پیامبر (صلی الله علیه و سلم) را به طور کامل منتقل کرده است. ضربالمثلها و تعابیر مَثَلی و موارد ناشی از اختلاف فرهنگی بین زبان مبدأ و مقصد که هدف آنها انتقال تأثیر است، ناگزیر باید به شیوه ارتباطی ترجمه شوند؛ زیرا ضربالمثلها و تعابیر مَثَلی، نشانه ویژگیهای فرهنگی و جغرافیایی ملتهاست و طبیعی است که در ترجمه آنها باید عناصر فرهنگی زبان مقصد را رعایت کرد، زیرا در غیر این صورت با ازدیاد روند ترجمه، این عناصر فرهنگی از زبان مبدأ به زبان مقصد، سرازیر شده و در درازمدت نوعی شکلپذیری فرهنگی صورت میگیرد. وانگهی ترجمه معنایی چنین عباراتی، پیام مورد نظر نویسنده را منتقل نمیکند یا دست کم از شدت تأثیر آن میکاهد. به ترجمه معنایی و ارتباطی این ضربالمثها و تعابیر توجه کنید:
ضربالمثل:
سَبَقَ السَّیفُ العَذَلَ
ترجمه معنایی: شمشیر بر ملامت پیشی گرفت
ترجمه ارتباطی: نوشدارو پس از مرگ سهراب
عَلَی أَهلِهَا جَنَت بَرَاقِشُ
ترجمه معنایی: براقش بر اهل خود ستم کرده است
ترجمه ارتباطی: از ماست که بر ماست
تَسمَعُ بِالمُعِیدِی خَیرٌ مِن أَن تَرَاهُ
ترجمه معنایی: نام مُعیدی را بشنوی بهتر از این است که او را ببینی
ترجمه ارتباطی: آواز دهل شنیدن از دور خوش است
تعبیر مثلی:
لا کَرَامَةَ لِنَبِیٍّ فِی وَطَنِهِ
ترجمه معنایی: هیچ پیامبری در وطنش کرامت ندارد
ترجمه ارتباطی: مرغ همسایه، غاز است
بَاتَ یَشوِی القِرَاحَ
ترجمه معنایی: آب را کباب میکند
ترجمه ارتباطی: آه ندارد تا با ناله سودا کند
یَومٌ لَنَا وَ یَومٌ عَلَینَا
ترجمه معنایی: یک روز به نفع ما و یک روز به ضرر ما
ترجمه ارتباطی: گهی پشت به زین و گهی زین به پشت.
مترجم برای انتخاب شیوه معنایی یا ارتباطی باید به این نکات توجه کند:
1. بین ترجمه معنایی و ارتباطی، تضاد وجود ندارد، بلکه دو روش است که باید به موقع و سنجیده به کار گرفته شود. مترجم باید با آگاهی و بینش در مواقع مقتضی، یکی از دو روش معنایی یا ارتباطی را برگزیند. حتی در یک جمله نیز ممکن است از هر دو روش استفاده کند.
2. انتخاب هر یک از این دو روش نباید برخاسته از ناتوانی باشد. به این معنا که مترجم حق ندارد به دلیل ندانستن معنا یا معادل کلمات یا تردید در آنها، به بهانه ترجمه ارتباطی، سراغ تفسیر مفهوم جمله برود. از سوی دیگر، نباید به دلیل عدم آشنایی کامل با زبان مقصد و نداشتن اعتماد به نفس در نویسندگی، به بهانه ترجمه معنایی، خود را به شیوه بیان متن اصلی نزدیک کند و رنگ و بوی زبان مبدأ را به ترجمه خود بدهد.
3. رعایت امانت به هیچ یک از دو شیوه معنایی یا ارتباطی اختصاص ندارد. لازمه رعایت امانت، استفاده از این دو شیوه در موقعیت مقتضی و مناسب است.
4. حتی در ترجمه معنایی نیز مترجم باید از اختیارات محدود خود در زمینه عملکردهای گوناگون دستوری استفاده کند و به ساختهای دستوری جمله در زبان مقصد نیز توجه داشته باشد.
انگیره خواننده
انگیزه خواننده برای مطالعه متن ترجمه شده به عوامل مختلفی بستگی دارد. نویسنده، موضوع، چگونگی ترجمه اثر و روزنامه یا مجلّهای که متن اصلی در آن چاپ شده از عواملیاند که انگیزه خواندن اثر را در خواننده به وجود میآورند.
در مواردی که انگیزه خواننده برای مطالعه متن، آشنایی با افکار و آراء و نوشتههای نویسندهای بزرگ و مشهور است، غلبه دادن شیوه معنایی بر ارتباطی، صحیحتر و مناسبتر به نظر میآید. انگیزه خواننده ترجمه آثار شخصیتهای مشهور بر اساس اولویت اینگونه است:
الف) آگاهی از نوشتهها، آراء و افکار نویسنده مورد نظر؛
ب) آگاهی از موضوع اثر؛
ج) آگاهی از چگونگی ترجمه متن.
برای مثال، اگر خواننده به سراغ ترجمه یکی از آثار «جِبران خَلیل جِبران» میرود، میخواهد بداند که او چه نوشته و چگونه نوشته است. به استثنای موارد بسیار معدودی که مترجم نیز از آوازه و شهرت زیادی برخوردار باشد، مترجم برای خواننده، اهمیت چندانی ندارد. در ترجمه متون خبری و مقالههای مختلفی که در مطبوعات چاپ میشود، شیوه ارتباطی مناسبتر است، زیرا انگیزه خواننده چنین ترجمههایی به هیچ روی، آگاهی یافتن از آراء و اندیشههای نویسنده نیست، چون نویسندگان چنین مقالاتی معمولا از شهرت و آوازه و مقبولیت عمومی برخوردار نیستند؛ بنابراین انگیزه خواننده چنین مقالاتی براساس اولویت اینگونه است:
الف) آگاهی از موضوع مقاله؛
ب) آگاهی از ترجمه اثر؛
ج) آگاهی از موضع روزنامه یا مجله نسبت به موضوع.
برای مثال اگر مقاله ترجمه شده درباره اختلاف مرزی عربستان و یمن یا فعالیتهای اسرائیل در آسیای میانه باشد، خواننده به انگیزه آگاهی یافتن از این موضوع به سراغ ترجمه میرود. البته ممکن است متن زبان اصلی در یکی از مطبوعات معتبر جهان عرب یا کشورهای غربی نظیر انگلستان چاپ شده باشد و انگیزه نخست خواننده، آگاهی یافتن از موضع فلان روزنامه یا مجله معروف درباره عربستان و یمن یا فعالیتهای اسرائیل باشد. به هر روی، نویسنده اثر از اهمیت چندانی برخوردار نیست تا مترجم بخواهد لحن و سبک او را رعایت کند و در تمام مراحل ترجمه، او را مد نظر قرار دهد. بلکه تنها دلمشغولی مترجم این است که خواننده، ترجمه وی را بسهولت بخواند و از موضوع آن آگاهی کامل پیدا کند.
متن زیر که از کتاب «النظرات» نوشته «مَنفَلُوطِی» انتخاب شده اطلاعاتی است و باید به شیوه ارتباطی ترجمه شود. البته به استثنای عناصر توصیفی آن که به صورت معنایی ترجمه میشود. ترجمه معنایی همه متن، نامأنوس و مبهم، جلوه میکند. این دو ترجمه را مقایسه کنید:
لَسنَا نُنکِرُ أَنَّ البِلادَ العَرَبِیَّةَ قَد أَنبَتَت فِی آخِرِ القَرنِ التَّاسِعَ عَشَرَ وَ فِی مَطلَعِ القَرنِ العِشرِینَ جَمَاعَةً مِنَ المُفَکِّرِینَ وَ الزُّعَمَاءِ المُنَاظِلِینَ الَّذِینَ حَمَلُوا عَلَی عَوَاتِقِهِم قَضِیَّةَ أَوطَانِهِم فَکَافَحُوا فِی سَبِیلِهَا سِرّاً وَ عَلانِیَةً وَ قَاوَمُوا الاِستِبدَادَ بِکُلِّ مَا أُوتُوا مِن وَسَائِلَ وَ صَبَرُوا عَلَی الاِضطِهَادِ وَ النَّفیِ وَ التَّشرِیدِ وَ طَالَبُوا لِبِلادِهِم بِالحُرِّیَّةِ وَ الاِستِقلالِ وَ العَیشِ الکَرِیمِ. لکِنَّهُم لَم یَستَطِیعُوا تَحقِیقَ مَا صَبَت نُفُوسُهُم اِلَیهِ وَ انتَهَتِ الحَیَاةُ بِنُخبَةٍ مِنهُم عَلَی أَعوَادِ المَشَانِقِ. وَ السَّبَبُ فِی ذَلِکَ یَعُودُ إِلَی أَنَّهُم لَم یَکُونُوا مُنَظَّمِینَ تَنظِیماً کَافِیاً وَ لَم یَکُونُوا مُوَحِّدِی الآرَاءِ وَ النَّزَعَاتِ وَ لَم یَکُونُوا مُستَنِدِینَ إِلَی قَوَاعِدَ شَعبِیَّةٍ مَتِینَةٍ أَو إِلَی کِفَاحٍ شَعبِیٍّ مُسَلَّحٍ وَ مُنَظَّمٍ. لِذَلِکَ بَاءَت جُهُودُهُم بِالفَشَلِ.
ترجمه معنایی
انکار نمیکنیم که کشورهای عربی در پایان قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم، گروهی از متفکران و رهبران مبارز را رویاند که مسأله وطنهای خویش را بر شانههای خود حمل کردند و پنهان و آشکار در راه آن مبارزه کردند و با همه وسایلی که به آنها داده شده بود در برابر استبداد، مقاومت نمودند و در برابر ظلم و تبعید و آوارگی، صبر کردند و برای کشورشان، آزادی و استقلال و زندگی کریمانه را خواستند؛ اما آنان نتوانستند چیزی را که دلشان به آن تمایل داشت، محقق کنند و گروهی از برجستگان آنها بر چوبه دار آویخته شدند. دلیل آن به این برمیگردد که آنان سازماندهی کافی نداشتند و از نظر آراء و گرایشها، متحد نبودند و به پایگاههای مردمی محکم یا به مبارزه ملی مسلح و سازماندهی شده اتکا نداشتند. به همین خاطر تلاشهای آنان با شکست مواجه شد.
ترجمه ارتباطی
تردیدی نیست که در واپسین سالهای سده نوزدهم و آغاز قرن بیستم، اندیشمندان و رهبران مبارزی در جهان عرب، پا به عرصه حیات گذاشتند که بار سنگین آرمان ملی را به دوش کشیدند و نهان و آشکار در راه آن مبارزه کردند. آنان با همه توش و توان خود در برابر استبداد، ایستادگی کرده و در مقابل ظلم و تبعید و آوارگی، صبر پیشه کردند و خواستار آزادی و استقلال و سربلندی کشور خویش شدند؛ اما توفیق دستیابی به اهداف خود را نیافتند و برخی از نخبگان آنان بر فراز چوبههای دار، جان باختند. دلیل ناکامی آنان این بود که سازماندهی کافی نداشتند و در اندیشه و رویکرد، همگام و همسو نبودند. وانگهی از پایگاه نیرومند مردمی یا مبارزه مسلحانه و سازماندهی شده مردم، برخوردار نبودند. به همین دلیل تلاشهایشان بیثمر ماند و شکست خوردند.
ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، ص 22- 31
[عبارتهای عربی در کتاب، حرکتگذاری نشدهاند].
http://arabifarsi.blog.ir/
- ۹۴/۱۲/۲۳