یادداشت‌هایی درباره‌ی ترجمه

ارائه یادداشت‌ها، مقالات و نکاتی درباره‌ی اصول و فنون ترجمه از عربی به فارسی و برعکس

یادداشت‌هایی درباره‌ی ترجمه

ارائه یادداشت‌ها، مقالات و نکاتی درباره‌ی اصول و فنون ترجمه از عربی به فارسی و برعکس

مشخصات بلاگ
یادداشت‌هایی درباره‌ی ترجمه

مطالب مفیدی در رابطه با اصول، فنون، راهکارها، نظرها و نظریه‌های ترجمه از عربی به فارسی و فارسی به عربی از کتاب‌ها و منابع معتبر، انتخاب شده و در این وبلاگ در اختیار علاقه‌مندان قرار می‌گیرد تا علاوه بر فراگیری این امور با منابع و کتاب‌های موجود نیز آشنا شوند و در صورت تمایل، با مراجعه به آنها به تکمیل دانسته‌های خود در این زمینه بپردازند.
خوانندگان گرامی می‌توانند هرگونه نظر، انتقاد، پیشنهاد و یا سؤالی که دارند در بخش «نظر» و یا در قسمت «تماس با من» مطرح بفرمایند.

مختار حسامی
دانشجوی مترجمی زبان عربی
دانشگاه تهران
سه‌شنبه 18/اسفند/1394 هـ.ش

کانال تلگرام این وبلاگ:
https://telegram.me/arabifarsi

معادل‌یابی واژگانی

دوشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۲:۵۳ ق.ظ

زبانها برای ارائه مفاهیم از قالبهای بیانی ویژه‌ای برخوردارند و اهل هر زبان برای پوشاندن جامه الفاظ بر قامت معانی، شیوه‌های مختلفی را به کار می‌گیرند. از این رو، اختلاف در شیوه بیان مفاهیم در دو زبان مبدأ و مقصد بدیهی و ناگزیر است. هنر مترجم آن است که این تفاوتها را بشناسد و تشخیص دهد که اهل زبان مقصد برای ارائه مفاهیمی که در قالب کلمات و تعابیر زبان مبدأ آمده است از چه بیان و تعبیری استفاده می‌کنند.

یافتن معادل برای کلمات و تعابیر زبان مبدأ مستلزم آشنایی کافی مترجم با زبان مادری خویش و ویژگیهای فرهنگی آن است؛ به عبارت دیگر مترجم باید در برخورد با عناصر بیانی زبان مبدأ همواره استعمال اهل زبان مقصد را مد نظر قرار دهد و از خود بپرسد در زبان مقصد، چنین مفهومی در چنین موقعیتی چگونه بیان می‌شود؟ یا آنکه پیش خود تصور کند اگر نویسنده قرار بود همین مطلب را به زبان مقصد بنویسد از چه کلمات و تعابیری استفاده می‌کرد؟

به این ترتیب است که با ارائه متنی روان و شیوا می‌تواند مفهوم متن زبان مبدأ را به مخاطبان خود انتقال دهد یا تأثیر مورد نظر نویسنده متن اصلی را بر خوانندگان خود بگذارد. مترجم برای یافتن معادل برخی از کلمات و تعابیر زبان مبدأ می‌تواند از فرهنگهای دوزبانه کمک گیرد، اما معادل‌یابی برای همه الفاظ و تعابیری که در متن اصلی آمده از طریق فرهنگهای دوزبانه امکان‌پذیر نیست و او باید با هوش و درایت و تجربه خود برای قالبهای بیانی زبان مبدأ معادلی در زبان مقصد بیابد. هر چه تجربه مترجم در کار ترجمه بیشتر باشد، سرعت و دقت و صحت کارِ وی در این نوع معادل‌یابی افزایش می‌یابد. به نمونه‌هایی از این نوع معادل‌یابی در ترجمه بین دو زبان عربی و فارسی توجه کنید.

1. به‌کارگیری معادل آشنا

کلمات و عبارتهایی در زبان مبدأ وجود دارند که اگر لفظ به لفظ ترجمه شوند، ممکن است خواننده بتواند مفهوم آنها را با استفاده از شواهد و قرائن متن دریابد، ولی ترجمه آنها ناآشنا و نامأنوس جلوه می‌کند. به‌کارگیری معادل آشنا در زبان مقصد، در حقیقت، بیان یا بازگویی عبارت متن اصلی به زبانی روانتر، طبیعی‌تر و آشناتر است و همان تأثیری را در خواننده ترجمه ایجاد می‌کند که متن اصلی بر خواننده خود می‌گذارد؛ به عبارت دیگر به‌کارگیری معادل آشنا به این معناست که مترجم موقعیت عبارت متن اصلی را با موقعیتی مشابه در زبان مقصد مقایسه می‌کند و مضمون آن عبارت را با لفظ یا اصطلاح یا تمثیل متفاوت بازگو می‌کند. به این مثال توجه کنید که چگونه تعبیری فارسی جایگزین یک جمله عربی شده است:

جَمَعَتنَا مَقَاعِدُ الدِّرَاسَةِ طِفلَینِ وَ لَم نَفتَرِق بَعدَهَا أَبَداً.

ما دو یار دبستانی بودیم که هیچ‌گاه در زندگی از یکدیگر جدا نشدیم.

شیوه به‌کارگیری معادل آشنا در ترجمه اصطلاحات، ضرب المثل‌ها، تعابیر عادی، کنایی، مجازی و استعاری متن اصلی کارآیی دارد:

الف) اصطلاحات

اِحتِجَازُ الرَّهَائِنِ: گروگانگیری

هُدنَة: آتش‌بس

ب) ضرب‌المثل‌ها

اِیَّاکَ اَعنِی وَ اسمَعِی یَا جَارَةُ: به در می‌گویم تا دیوار بشنود.

إِنَّ غَداً لِنَاظِرِهِ قَرِیبٌ: پایان شب سیه سپید است.

ضِغثٌ عَلَی إِبَّالَةٍ: قوز بالا قوز.

مَوَاعِیدُهُ مَوَاعِیدُ عُرقُوبٍ: وعده سر خرمن می‌دهد.

ج) تعابیر عادی

سُقِطَ فِی یَدِهِ: حیران شد، پشیمان شد.

لِلّهِ دَرُّهُ شَاعِراً: عجب شاعری!

لا تَتَوَقَّع مِن حَافِی القَدَمَینِ نَعلاً: کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی.

اَکثَرُ مِن أَیِّ وَقتٍ مَضَی: بیش از پیش.

حَتَّی اِشعَارٍ آخَرَ: تا اطلاع ثانوی.

د) تعابیر کنایی

قَدَمَاهُ مُتَدَلِّیَانِ فِی القَبرِ: آفتابش لب بام است.

أَکَلَ الدَّهرُ عَلَیهِ وَ شَرِبَ: هفت‌تا کفن پوساند.

اِختَلَطَ الحَابِلُ بِالنَّابِلِ: شیر تو شیر شد.

هـ) تعابیر مجازی

لِفُلانٍ یَدٌ عِندِی: فلانی بر گردن من، حق دارد.

مَشَتِ المَدِینَةُ بِتَظَاهُرَةٍ: اهالی شهر تظاهرات کردند.

اَلشَّارِعُ المِصرِیُّ: افکار عمومی مصر (مردم کوچه و بازار).

و) تعابیر استعاری

بَلَغَ السَّیلُ الزُّبَی: کارد به استخوان رسید.

وَضَعَ الکُرَةَ فِی مَلعَبِهِ: توپ را به زمین او انداخت.

قَد حَمِیَ الوَطِیسُ: کار بالا گرفت.

گاه مترجم به تعابیری کنایی یا مجازی در زبان مبدأ برخورد می‌کند که هم می‌تواند معنای ظاهری آن مورد نظر باشد و هم معنای کنایی یا مجازی آن. در این صورت، مترجم باید بر اساس فضای کلی و قرائن موجود در متن تشخیص دهد که کدامیک از این معانی مد نظر نویسنده بوده است:

- اَیَّامُ العَرَبِ

معنای ظاهری: روزگار عربها

معنای مجازی: جنگها و رویدادهای مهم تاریخ عربها

- کَانَتِ المُعَلِّمَةُ الجَدِیدَةُ نَاعِمَةَ الکَفَّینِ

معنای ظاهری: خانم معلم جدید، دستهایی نرم و لطیف داشت.

معنای کنایی: خانم معلم جدید، مرفه بود و دست به سیاه و سفید نمی‌زد.

- کَانَ یَسِیرُ وَ یَنظُرُ اِلَی عَطِفَیهِ

معنای ظاهری: راه می‌رفت و به دو طرف خود نگاه می‌کرد.

معنای کنایی: با غرور و تکبر راه می‌رفت.

2. تبدیل عبارت دوبار منفی به عبارت مثبت یا عکس آن

گاه نویسنده برای تأکید بر فعل یا صفت یا قید خاصی، عبارت دوبار منفی را به کار می‌برد. مترجم برای ارائه نثری روان و متداول می‌تواند آن را به عبارت مثبت ترجمه کند. همچنان که ممکن است عبارت دوبار منفی در موقعیتی خاص، بیان طبیعی و متداول زبان مقصد باشد، در این صورت عبارت مثبت را به دوبار منفی ترجمه می‌کند:

لا یُمکِنُ أَن لایَأتِیَ فِی المَوعِدِ المُقَرَّرِ: او همیشه بموقع می‌آید.

لَیسَ فَقِیراً اِلَی حَدٍّ لایَقدِرُ أَن یَشتَرِیَ سَیَّارَةً: آنقدر پول دارد که بتواند یک ماشین بخرد.

مِنَ المُنَاسِبِ أَن أَضرِبَ مِثالاً هُنَا: در اینجا، ذکر یک مثال، بی‌مناسبت نیست.

3. تبدیل عبارت منفی به مثبت

در زبان عربی، برخی از افعال ناقصه، مانند «زَالَ»، «بَرِحَ»، «فَتِیءَ» و «اِنفَکَّ» پس از حرف نفی قرار می‌گیرند و با آنکه ظاهری منفی دارند مثبت ترجمه می‌شوند. برای معادل فارسی آنها می‌توان از قیدهایی نظیر «هنوز»، «همچنان»، «پیوسته» و «همواره» استفاده کرد. صیغه‌های ماضی و مضارع این گونه افعال به یک شکل، ترجمه می‌شوند، مانند:

مَازَالَ الإِنسَانُ ضَعِیفاً: انسان، همواره ناتوان است.

لانَزَالُ (لَم نَزَل، مَازِلنَا) مُعَلِّمِینَ: ما هنوز معلم هستیم.

ترکیبهای نفی و استثنا را نیز در موقعیتهایی می‌توان مثبت ترجمه کرد تا نثری روان به دست آید:

مَا سَافَرَ إلَّا أَخُوکَ: فقط برادرت به سفر رفت.

ترکیب حرف نفی و حتی را همواره می‌توان مثبت ترجمه کرد و از معادلهایی نظیر «به محض اینکه» یا «به مجرد اینکه» استفاده نمود:

مَا إِن خَرَجتُ مِنَ البَیتِ حَتَّی بَدَأَتِ السَّمَاءُ تُمطِرُ: به محض اینکه از خانه خارج شدم بارش باران شروع شد.

لَم أَکَد أَدخُلُ الصَّفَّ حَتَّی رَأَیتُهُ: به محض اینکه وارد کلاس شدم، او را دیدم.

اگر فعل «عاد» منفی شود و پس از آن اسم منصوب یا فعل قرار گیرد، از ملحقات افعال ناقصه به شمار می‌آید و مانند این افعال عمل می‌کند. در این صورت، معادل فارسی آن «دیگر نه» می‌باشد:

هُوَ لَم یَعُد مُعَلِّماً: او دیگر معلم نیست.

ذَاکَ المُوَظِّفُ لَم یَعُد یَأخُذُ الرَّوَاتِبَ: آن کارمند دیگر حقوق نمی‌گیرد.

4. ترجمه الف و لام

الف و لام در زبان عربی انواع مختلفی دارد و مترجم باید بر اساس موقعیت الف و لام در جمله معادل مناسبی برای آن بیابد:

الف) الف و لام تعریف. گاه الف و لام نشانه معرفه بودن اسم است. علت معرفه بودن اسم می‌تواند سابقه آشنایی گوینده و مخاطب با آن اسم باشد (عهد ذهنی) یا آنکه گوینده به دلیل اینکه در جمله‌های پیشین نامی از آن به میان آورده، هنگام تکرار اسم، الف و لام به آن می‌افزاید (عهد ذکری). در صورت اول به آوردن معادل برای الف و لام نیازی نیست؛ زیرا همه اسمها در زبان فارسی معرفه‌اند و نکره بودن آنها به علامت و نشانه، نیاز دارد؛ اما در صورت دوم برای روانی نثر باید برای الف و لام معادلهایی نظیر «این»، «آن» یا «همان» آورد:

کَانَتِ الکُلِّیَّةُ الیَومَ مُزدَحِمَةً جِدّاً: امروز دانشکده خیلی شلوغ بود.

اِشتَرَکَ الرَّئِیسُ فِی مُقَابَلَةٍ مَعَ المُرَاسِلِینَ. تَطَرَّقَتِ المُقَابَلَةُ اِلَی عَدَدٍ مِنَ القَضَایَا.

رئیس جمهور در گفتگویی با خبرنگاران شرکت کرد. این گفتگو به مسائل مختلفی پرداخت.

الف و لام در اسمهای عَلَمی که معنای وصفی دارند مانند «الحسن» و «الحسین» یا اسمهایی که از آغاز با الف و لام شهرت یافته‌اند مانند «العراق»، «البیت» (خانه کعبه)، «الکتاب» (نام کتاب سیبویه) زاید است و به معادل نیاز ندارد.

ب) الف و لام جنس. الف و لام جنس به معنای «کل» است و بر تمام افراد جنس دلالت می‌کند و برای ترجمه آن در فارسی می‌توان از معادلهایی نظیر «همه» یا «همگی» استفاده کرد:

إِنَّ الإِنسَانَ لَفِی خُسرٍ: انسانها همگی زیانکارند.

ج) الف و لام موصول. الف و لام موصول به معنای «الّذی» است و بر سر اسم فاعل یا اسم مفعول یا صفت مشبهه می‌آید و در ترجمه آن می‌توان از معادلهای اسم موصول مانند «آنکه» و «کسی که» استفاده کرد. در مواردی نیز می‌توان اسم را به صورت فعل ترجمه کرد که در این صورت، الف و لام موصول ترجمه نمی‌شود، مانند: اِحتَرِمِ المُکرِمَ الضَّیفَ: به آنکه مهمان را گرامی می‌دارد، احترام بگذار.

اَلمَطلُوبُ مِن رَئِیسِ الوُزَرَاءِ، الاِهتِمَامُ بِالمَلَفِّ الدَّاخِلِی.

از نخست‌وزیر انتظار می‌رود به مسائل داخلی توجه کند.

5. ترجمه ترکیب حرف و موصول

ترکیب حروف اعم از حروف نفی یا حروف اضافه با موصول را نمی‌توان لفظ به لفظ ترجمه کرد، بلکه باید معادل فارسی مناسبی برای آن یافت. به دو نمونه از این ترکیبها توجه کنید:

الف) مای نافیه و موصول

مَا جَمَعَ أَحَدٌ مِن عِلمِ العَرَبِ وَ مَنَاقِبِهَا وَ مَعرِفَةِ اَنسَابِهَا مَا جَمَعَ الکُمَیتُ.

هیچ کس مانند «کمیت» از علم عربها و فضایل و نَسَب‌شناسی آنان، آگاهی نداشت.

ب) حرف جرّ و موصول

مِنَ الطُّلَّابِ مَن یَقُومُ بِوَاجِبِهِ فِی الصَّفِّ: برخی از دانشجویان وظایف خود را در کلاس انجام می‌دهند.

اِشتَرَیتُ مِنَ الکُتُبِ مَا اَحتَاجُ اِلَیهَا: کتابهای مورد نیازم را خریدم.

6. استفاده از اسم ذات به جای اسم معنا

گاه در زبان عربی، اسم معنا به گونه‌ای به کار می‌رود که نمی‌توان آن را لفظ به لفظ ترجمه کرد، بلکه باید با ترکیب آن با اسم ذات، معادلی برای اسم معنا بسازیم تا نثر ترجمه مفهوم و روان شود:

یُتَوَقَّعُ أَن تَشهَدَ اِیرَانَ فِی الشُّهُورِ المُقبِلَةِ المَزِیدَ مِن سِیَاسَاتِ الإِنفِتَاحِ: انتظار می‌رود ایران در چند ماه آینده، بیشتر شاهد اجرای سیاست فضای باز باشد.

إِنَّ المَغرِبَ قَرَّرَ الاِستِمرَارَ فِی مَسِیرَتِهِ الاِنفِتَاحَیَّةِ بِدُونِ تَرَاجُعٍ: مراکش عزم خود را جزم کرده است تا روند ایجاد فضای باز را بی‌وقفه ادامه دهد.

7. بیان انحصار و ویژگی

ضمیر فصل یا عماد، إنّما و ترکیب نفی و إلّا و تقدیم مشارالیه بر اسم اشاره و تقدیم مفعول بر فعل، بیانگر انحصار هستند. به معادلهای فارسی آنها توجه کنید:

اَللهُ هُوَ الغَفَّارُ: فقط خداوند آمرزنده است.

کَانَ المَحزُونُ هُوَ عَلِیٌّ: فقط علی غمگین بود.

إِنَّمَا اَسَاسُ المُلکِ العَدلُ: پایه حکومت، فقط عدل است.

مَا دَخَلَ الصَّفَّ إِلَّا عَلِیٌّ: فقط علی وارد کلاس شد.

صَدِیقِی هَذَا مُخلِصٌ: فقط این دوستم بی‌ریاست.

إِیَّاکَ نَعبُدُ: ما فقط تو را می‌پرستیم.

لَکَ صُمنَا: ما فقط برای تو روزه گرفتیم.

8. ترجمه کاف تشبیه

کاف تشبیه که در زبان عربی از حروف جر است و معنای اصلی آن کلماتی نظیر: مانند، همانند، بسان و همچون می‌باشد، گاه از معنای اصلی خود خارج شده و به معنای «برای»، «در مقام»، «در هیأت»، «در صورت» و «به عنوان» می‌آید و در مواردی نیز می‌توان جمله را به گونه‌ای ترجمه کرد که معنای آن را برساند:

وَجهُهُ کَالوَردَةِ: صورتش مانند گل است.

تَطرَحُ المُؤَسَّسَاتُ مَشَارِیعَ أُخرَی کَمَخرَجٍ مِنَ الضُّغُوطِ: این نهادها طرحهای دیگری را برای گریز از فشارها مطرح می‌کنند.

نَحنُ کَطُلَّابِ الفَرعِ العَرَبِیِّ نَتَعَلَّمُ العَرَبِیَّةَ لِکَی نَتَحَدَّثَ بِهَا: ما دانشجویان رشته عربی، زبان عربی را یاد می‌گیریم تا به این زبان سخن بگوییم.

اِبتَعنَاهُ کَأُسوَةٍ فِی دَربِ الحَیَاةِ: ما از او در زندگی به صورت یک الگو پیروی کردیم.

کَانُوا یَحتَرِمُونَهُ کَأَبٍ وَ مُعَلِّمٍ: به او احترام می‌گذاشتند، چون هم پدرشان بود و هم معلمشان.

قَرَأنَا آثَارَ طه حُسَین کَطُلَّابٍ: زمانی آثار طه حسین را خواندیم که دانشجو بودیم.

نَحنُ نَتَعَلَّمُ السِّیَاسَةَ لِنَقبَلَ قِیَمَ الحُکُومَةِ کَنِظَامٍ مَشرُوعٍ: سیاست را می‌آموزیم تا نظام ارزشی حکومت را نظامی مشروع بدانیم.

9. ترجمه قد

«قد» اگر پیش از فعل ماضی بیاید، فعل را تأکید می‌کند و معادل آن در فارسی، ماضی نقلی است. همراهی قد با فعل ماضی می‌تواند بیانگر قانون یا حکمی قطعی باشد:

سَعِیدٌ قَد نَسِیَ وَعدَهُ: سعید حتماً وعده‌اش را فراموش کرده است.

قَد أَفلَحَ المُؤمِنُونَ: تردیدی نیست که مؤمنان رستگارند.

اگر «قد» پیش از فعل مضارع بیاید معنای تردید یا تقلیل را می‌رساند:

قَد یَبرَأُ المَرِیضُ: شاید (ممکن است) مریض شفا یابد.

قَد یَصدُقُ الکَذُوبُ: دروغگو گاهی راست می‌گوید.

10. ترجمه جمله‌های اسمیه

برای ترجمه جمله‌های اسمیه عربی که در خبر آنها فعل به کار نرفته باشد، غالباً از فعلهای ربطی استفاده می‌کنیم. به کارگیری فعلهای ربطی که در تغییر معنا نقش مؤثری ندارند باعث روانی و رسایی نثر ترجمه می‌شود. به این مثالها توجه کنید:

أَنتَ مَرِیضٌ: شما بیمارید.

أَخُوکَ مُسَافِرٌ: برادرتان در سفر است.

اَلأَسَاتِذَةُ الفُضَلاءُ کَثِیرُونَ: استادان فاضل بسیارند.

اَلکِتَابُ فَوقَ المِنضَدَةِ: کتاب روی میز است.

اَلرَّجُلُ فِی الحَدِیقَةِ: مرد در باغ است.

اَلطَّالِبُ أَبُوهُ عَالِمٌ: پدر آن دانشجو، دانشمند است.

أَینَ بَیتُکَ؟ خانه شما کجاست؟

فِی الکُلِّیَّةِ مَکتَبَةٌ کَبِیرَةٌ: کتابخانه بزرگی در دانشکده وجود دارد (هست).

هُنَاکَ مَوضُوعٌ مُهِمٌّ فِی هَذِهِ المَقَالَةِ: موضوع مهمی در این مقاله وجود دارد.

فعل داشت (ملک، امتلک) در زبان عربی برای اشیاء گرانبها مانند خانه و ماشین به کار می‌رود. در سایر موارد از حرف اضافه «لـِ» یا قید «عند» و «لدی» به‌صورت جمله اسمیه استفاده می‌شود:

لِی کِتَابٌ: من کتابی دارم.

لَنَا أَصدِقَاءُ: ما دوستانی داریم.

لِلجَامِعَاتِ دَورٌ مُهِمٌّ فِی تَقَدُّمِ البِلادِ: دانشگاهها نقش مهمی در پیشرفت کشور دارند.

لَدَینَا وَثَائِقُ: ما اسنادی داریم.

اَلوَثَائِقُ لَدَینَا: اسناد، نزد ماست.

عِندَکَ نُقُودٌ؟ شما پول دارید؟

ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، 77-85

[عبارت‌های عربی، در متن اصلی حرکت‌گذاری نشده‌اند]

 

http://arabifarsi.blog.ir/

https://telegram.me/arabifarsi

  • مختار حسامی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی