جملههای پایه و پیرو
از ویژگیهای زبان عربی این است که جملههای مختلف بیآنکه حرف ربطی آنها را به یکدیگر پیوند دهد در کنار یکدیگر قرار میگیرند و معنای جمله اصلی را توسعه میدهند. در زبان فارسی به جمله اصلی «پایه» و به جمله مکمل «پیرو» گفته میشود و مجموع جمله متشکل از پایه و پیرو، «جمله مرکب» نامیده میشود. میتوان گفت که جمله پیرو همواره یکی از اجزاء جمله پایه را توصیف کرده، یا حالت آن را بیان میکند یا به طور کلی معنای آن را توسعه میبخشد. مترجم برای درک معنای متن مبدأ، باید جمله پایه را از جمله پیرو، تشخیص داده، با استفاده از حروف ربط مناسب در زبان فارسی، آنها را به یکدیگر پیوند دهد. حرف «که» با توجه به معانی گستردهای که دارد، غالباً برای پیوند جملههای پایه و پیرو در زبان فارسی، مناسب است. به مثالهای زیر توجه کنید:
کَانَت هُنَاکَ عَوَامِلُ نَفسِیَّةٌ وَ سِیَاسِیَّةٌ مُتَدَاخِلَةٌ تَجعَلُ الوَقتَ غَیرَ مُنَاسِبٍ لِلحِوَارِ: عوامل روانی و سیاسی به هم پیوستهای وجود داشت که باعث میشد زمان برای گفتگو مناسب نباشد.
إِنَّ اَحَداً مِنَّا لایُرِیدُ أَن یَرَی مُجتَمَعَهُ یَسِیرُ بِاتِّجَاهٍ یَتَحَرَّکُ المُجتَمَعُ الغَربِیُّ نَحوَهُ الیَومَ: هیچ یک از ما نمیخواهد جامعهاش به همان راهی برود که اکنون جامعه غربی به آن سو میرود.
رَأَیتُ الاُستَاذَ وَ هُوَ یُلقِی مُحَاضَرَةً فِی سَاحَةِ الکُلِّیَّةِ: استاد را دیدم که در حیاط دانشکده، سخنرانی میکرد.
تقدیم و تأخیر جملهها
در جملههای حالیه و شرطیه و جملههایی که به نوعی به جواب و مکمل نیاز دارند، مانند جملهای که بعد از «رغم» قرار میگیرد، برای ارائه ترجمهای روان، میتوان توالی جملهها در زبان مبدأ را رعایت نکرد و جمله پیرو را پیش از جمله پایه آورد.
معیار این تقدیم و تأخیر، عرف اهل زبان مقصد و افزایش میزان روانی و رسایی ترجمه است؛ به عبارت دیگر مترجم همواره باید به این نکته توجه داشته باشد که نثر ترجمهاش با معیارهای زبان مقصد، تطابق و همخوانی داشته باشد و روان و طبیعی به نظر برسد. در مثالهای زیر، توالی جملههای زبان عربی در ترجمه رعایت نشده است:
لا أَسمَحُ لِنَفسِی أَن اَعِیشَ عَلَی اِعَانَةٍ وَ أَنَا أَستَطِیعُ أَن أَعمَلَ: من که توانایی کار کردن را دارم به خودم اجازه نمیدهم که با کمک دیگران زندگی کنم.
اَلحُکُومَةُ الأمرِیکِیَّةُ وَ سِیَاسَاتُهَا الخَارِجِیَّةُ هِیَ سَبَبُ المَشَاکِلِ القَائِمَةِ بَینَ الوِلایَاتِ المُتَّحِدَةِ وَ دُوَلِ العَالَمِ الثَّالِثِ: تنها دلیل مشکلات و موانع موجود بین امریکا و کشورهای جهان سوم، دولت امریکا و سیاستهای خارجی آن است.
إِنَّ المُؤَسَّسَةَ العَسکَرِیَّةَ سَوفَ تُحتَرَمُ إِذَا لَم تَتَدَخَّل فِی السِّیَاسَةِ بِشَکلٍ مُبَاشِرٍ: اگر نظامیان، آشکارا در سیاست دخالت نکنند محترم خواهند بود.
یُجِیدُ العَرَبِیَّةَ رُغمَ أَنَّهُ مَا سَافَرَ اِلَی البِلادِ العَرَبِیَّةِ قَطُّ: با آنکه هیچگاه به کشورهای عربی مسافرت نکرده است، زبان عربی را بخوبی صحبت میکند.
شَعَرَ المُستَثمِرُونَ الأَجَانِبُ بِقَدرٍ مِنَ الثِّقَةِ فِی اِدَارَةِ البِلادِ فِی الوَقتِ الَّذِی أَصبَحَ جُهدُ الحُکُومَةِ مُرَکَّزاً عَلَی مَشَارِیعِ التَّنمِیَةِ وَ الاِنفِتَاحِ السِّیَاسِیِّ وَ الاِقتِصَادِیِّ: در شرایطی که تلاش دولت بر طرحهای توسعه وایجاد فضای باز سیاسی و اقتصادی کشور، متمرکز شده سرمایه گذاران خارجی نسبت به اداره کشور تا حدودی احساس اطمینان میکنند.
تقطیع جملههای بلند
در جملههای بلند و طولانی، تشخیص جمله پایه از پیرو و به عبارت دیگر تشخیص جمله معترضه از جمله اصلی، کلید درک مفهوم جمله و برگرداندن دقیق آن به زبان مقصد است. تا زمانی که مترجم نتواند جملههای معترضه را از جمله اصلی، تشخیص دهد و آنها را از یکدیگر تفکیک کند ترجمه صحیح و روانی نخواهد داشت. سادهترین راه تشخیص جملههای معترضه این است که اگر از عبارت برداشته شوند، معنای جمله اصلی، کامل است:
إِنَّ الاِجتِمَاعَ الَّذِی وَصَفَهُ الرَّئِیسُ بِأَنَّهُ اِستِطلاعِیٌّّ کَانَ نَاجِحاً.
جمله اصلی: إِنَّ الاِجتِمَاعَ کَانَ نَاجِحاً.
جمله معترضه: وَصَفَ الرَّئِیسُ الاِجتِمَاعَ بِأَنَّهُ استِطلاعِیٌّ.
نشستی که رئیس جمهور آن را به منظور نظرسنجی توصیف کرد، موفقیتآمیز بود.
عَقَدَ الرَّئِیسُ السُّودَانِیُّ أَمسِ الثُّلاثاَءَ اَوَّلَ مُحَادَثَاتٍ لَهُ مَعَ تَحَالُفٍ لِلمُعَارَضَةِ أُنشِیءَ قَبلَ ثَمَانِی سَنَوَاتٍ.
جمله اصلی: عَقَدَ الرَّئِیسُ السُّودَانِیُّ أَمسِ الثُّلاثَاءَ اَوَّلَ مُحَادَثَاتٍ لَهُ مَعَ تَحَالُفٍ لِلمُعَارَضَةِ.
جمله معترضه: أنُشِیءَ تَحَالُفٌ لِلمُعَارَضَةِ قَبلَ ثَمَانِی سَنَوَاتٍ.
رئیس جمهور سودان دیروز، سهشنبه، نخستین دور مذاکرات خود را با ائتلاف مخالفان برگزار کرد. این ائتلاف هشت سال پیش شکل گرفته است.
در برخی از متون بویژه متون ادبی، جملههای طولانی و پیچیده از ویژگیهای نگارشی نویسنده و مربوط به سبک اوست. در این صورت، اگر رعایت سبک نویسنده برای مترجم در درجه اول اهمیت قرار دارد، مترجم برای رعایت سبک از تقطیع جمله اجتناب میورزد و ساختار متن مبدأ را حفظ میکند؛ اما در بسیاری از متون از جمله متون خبری و گزارشی که نویسنده تنها برای رعایت ایجاز و اختصار از جملههای بلند استفاده میکند، تقطیع جمله متن مبدأ و تبدیل آن به دو یا سه جمله در زبان مقصد الزامی است؛ زیرا ترجمه جملههای طولانی و پیچیده از روانی و رسایی برخوردار نیست و خواننده در درک مفهوم آنها و مرتبط کردن عناصر جمله به یکدیگر دچار مشکل میشود. به طور کلی، مترجم نباید روانی و رسایی متن ترجمه را قربانی رعایت مرزبندی جملات متن اصلی کند:
مُنذُ مَطلَعِ العَامِ تَضغَطُ الوِلایَاتُ المُتَّحِدَةُ عَلَی سوِیسرَا وَاضِعَةِ مُعَاهَدَاتِ جنِیف الَّتِی تُنَظِّمُ قَوَانِینَ الحَربِ لِلاِعتِرَافِ دُوَلِیّاً بِنَجمَةِ دَاوُدَ شِعَارِ الکَیَانِ الصُّهیُونِیّ.
الف) از آغاز سال جاری، آمریکا سویس را تحت فشار قرار داده تا زمینه رسمیت بخشیدن به نشان رژیم صهیونیستی یعنی ستاره داود را فراهم کند.
ب) پیمانهای ژنو که قوانین جنگ را تنظیم میکند توسط کشور سویس وضع شده است.
فِی رِسَالَةٍ وَجَّهَهَا اِلَی سوِیسرَا المُکَلَّفَةِ وَضعَ اقتِرَاحَاتٍ بِشَأنِ هَذَا الشِّعَارِ، أَعلَنَ المَجلِسُ الدَّائِمُ لِلدُوَلِ الأَعضَاءِ فِی الجَامِعَةِ العَرَبِیَّةِ فِی جنِیف أَنَّهُ لَم یَتِمَّ التَّوَصُّلُ اِلَی اِجمَاعٍ فِی هَذَا الصَّدَدِ.
الف) شورای دائمی کشورهای عضو اتحادیه عرب در ژنو، در نامهای که برای سویس فرستاد، اعلام کرد که در این زمینه هیچگونه توافق قطعی حاصل نشده است.
ب) سویس، مسئول بررسی پیشنهادهای مربوط به این نشان است.
البته تغییر ساختار جمله متن اصلی نباید تغییری در معنای آن ایجاد کند؛ به عبارت دیگر توالی منطقی جملات باید حفظ شود؛ برای مثال به تقطیع این جمله توجه کنید:
إنّ التجمع یرید تعدیل أجزاء من الدستور بما فی ذلک الغاء قانون الأمن القومی.
الف) این مجمع خواستار آن شد که قانون امنیت ملی لغو گردد،
ب) و بخشهای دیگری از قانون اساسی نیز تعدیل شود.
مقصود اصلی جمله، تعدیل بخشهایی از قانون اساسی است که یکی از موارد آن لغو قانون امنیت ملی است؛ اما در ترجمه فوق، لغو قانون امنیت ملی برخلاف منطق جمله، برجسته شده و تعدیل بخشهای دیگر قانون اساسی در حاشیه قرار گرفته است.
تغییر زمان جمله
مترجمی که به رموز و سلیقه زبان مادری خود آشنایی کافی دارد، کمتر خود را به ساختارهای دستوری زبان مبدأ محدود میسازد و در بسیاری از موارد برای ارائه ترجمهای روانتر و طبیعیتر، زمان جمله را با رعایت اصولی خاص تغییر میدهد تا رنگ و بوی زبان مبدأ را از نثر ترجمهاش بزداید. موارد تغییر زمان به دو بخش تقسیم میشود.
الف) تغییرات مربوط به ساختار
تغییر زمان مضارع به ماضی
1. پس از حروف نفی «لم» و «لمّا»: لَم یَرَکَ أَحَدٌ (کسی تو را ندیده است)، لَمَّا یَرَاکَ أَحَدٌ (هنوز کسی تو را ندیده است)؛
2. پس از «کان»: کَانَ یَرَاکَ أَحَدٌ (کسی تو را میدید)؛
3. همراه با ظرف زمان گذشته: فَلِمَ تَقتُلُونَ أَنبِیَاءَ اللهِ مِن قَبلُ؟ (چرا در گذشته، پیامبران خدا را میکشتید؟)؛
4. پس از «لو» شرط (غالباً): لَو یَنتَبِهُونَ اِلَی الشَّرحِ لَاستَفَادُوا (اگر به شرح توجه میکردند از آن بهره میگرفتند).
تغییر زمان ماضی به مضارع
1. پس از ادوات شرط: إِنشَاءَاللهُ أَکتُبُ رِسَالَةً (اگر خدا بخواهد نامهای مینویسم)؛
2. پس از «ما»ی مصدریه ظرفیه: أَتَعَلَّمُ مَادُمتُ حَیّاً (تا زندهام دانش میاندوزم)؛
3. در مقام دعا یا نفرین: وَ مَا لَقِیتُم مَا بَقِیتُم ضَرّاً (تا زندهاید زیانی نبینید)، قَبَّحَ اللهُ وَجهَهُ (خداوند روسیاهش کند)؛
4. پس از قسم منفی: وَ حَیَاتِی لا نَکَثتُ عَهدِی (به جانم سوگند که پیمانم را نخواهم شکست).
ب) تغییرات مربوط به سیاق
برای تعیین زمان جمله، پیروی از زمان جمله متن مبدأ همیشه کارساز و مناسب نیست. حتی پیروی کامل از ساختهای دستوری زبان مبدأ، بویژه زمان افعال، نه تنها به ساختار زبان فارسی صدمه میزند، موجب فهم نادرست مفهوم میشود یا لااقل نثر ترجمه را غیرطبیعی یا مبهم جلوه میدهد. تغییر زمان در سطح ساختار جمله زبان مبدأ، هرچند ضروری است، کافی نیست و مترجم گاه باید با توجه به سیاق کلام و در نظر گرفتن عرف اهل زبان مقصد تغییراتی در زمان افعال ایجاد کند. سیاق کلام به معنای چگونگی بیان مفهوم مورد نظر در موقعیتهای مختلف با توجه به نوع متن است. این تغییرات چندان قانونمند و کلیشهای نیستند و در بسیاری از موارد، معیار این تغییرات «ذوق سلیم» است. آشنایی کافی با زبان مقصد از رهگذر مطالعه کتب و مجلات در زمینه موضوعات مختلف و درک رموز و شیوههای بیان و نگارش تنها راه دستیابی به ذوق سلیم است. به طور کلی در زمینه تغییر زمان افعال، رعایت دو اصل الزامی است:
الف) برگرداندن دقیق زمان افعال متن مبدأ، در همه جا ضروری نیست و در مجموع، رعایت معنا مهمتر از رعایت ساخت دستوری است.
ب) در انتخاب زمان جملههای متن ترجمه، آشنا و متداول بودن زمان جمله و قابل فهم بودن آن ضروری است. به برخی از موارد تغییر زمان فعل با توجه به سیاق کلام، اشاره میکنیم:
1. زمان افعال در جمله پیرو باید با زمان جمله پایه، متناسب و هماهنگ باشد؛ برای مثال اگر فعل جمله پایه، ماضی و فعل جمله پیرو، مضارع است، زمان جمله پیرو را ماضی استمراری یا ساده یا بعید انتخاب میکنیم:
رَأَیتُ السَّیاَّراَتِ تَمُرُّ عَلَی البِنَایَةِ: ماشینها را دیدم که از جلوی ساختمان میگذشتند.
وَ قَد تَدَاوَلَ فِی هَذَا الاِجتِمَاعِ الَّذِی تَرأَسُهُ الجُمهُورِیَّةُ الاِسلامِیَّةُ الاِیرَانِیَّةُ فِی قَاعَةِ المُؤتَمَرَاتِ بِمَقَرِّ مُنَظَّمَةِ المُؤتَمَرِ الاِسلامِیِّ فِی جَدَّةَ، جَدوَلُ الأَعمَالِ: در این نشست که جمهوری اسلامی ایران ریاست آن را به عهده داشت و در سالن کنفرانسهای سازمان کنفرانس اسلامی شهر جده برگزار شد، دستور کار کنفرانس مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
بََدَأَ العَامُ الدِّرَاسِیُّ وَ ذَهَبَ رِضَا کَغَیرِهِ مِنَ الطُّلَّابِ اِلَی المَدرَسَةِ وَ هُوَ یَحمِلُ حَقِیبَتَهُ المَدرَسِیَّةَ: سال تحصیلی آغاز شد و رضا که کیف مدرسهاش را برداشته بود مانند دیگر دانشآموزان به مدرسه رفت.
2. در متنهای گذشته گزارشی و داستانی که حوادث گذشته را روایت میکند، ماضی ساده میتواند به زمانهایی نظیر ماضی استمراری یا نقلی یا بعید دلالت کند:
شَهِدَت مِصرُ مُوَاجَهَاتٍ عَدِیدَةً بَینَ المَجمُوعَاتِ المُسَلَّحَةِ وَ قُوَّاتِ الأَمنِ: مصر شاهد درگیریهای متهددی بین گروههای مسلح و نیروهای امنیتی بوده است.
3. در متون تحلیلی که حادثه یا مجموعهای از حوادث را تحلیل میکند، اگر حادثه یا رویدادی خاص به فاصله زمانی کوتاهی محدود نباشد، بلکه برههای از زمان را فراگیرد و تغییر و تحول آن به زمانی نسبتاً طولانی نیازمند باشد، فعل ماضی ساده را به ماضی نقلی ترجمه میکنیم:
اَلوَضعُ فِی الشَّرقِ الأَوسَطِ اِستَحوَذَ بِشَکلٍ عَامٍ عَلَی اِهتِمَامَاتِ السِّیُاسِیِّینَ: اوضاع خاورمیانه به طور کلی، مورد توجه و عنایت سیاتمداران قرار گرفته است.
4. در جملههایی که علاوه بر فعل ماضی، قرینه لفظی بر انجام شدن فعل در زمان گذشته وجود دارد ماضی ساده را به ماضی بعید ترجمه میکنیم:
فِی وَقتٍ سَابِقٍ أَجرَی الرَّئِیسُ السُّودَانِیُّ مُحَادَثَاتٍ مَعَ الرَّئیسِ الاِرِیتیرِی: پیشتر رئیس جمهور سودان گفتگوهایی را با رئیس جمهور اریتره انجام داده بود.
5. وقتی فعل بر وقوع امری حتمی و تردیدناپذیر دلالت کند، زمان ماضی را به مضارع ترجمه میکنیم:
وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ: آنگاه که در «صور» دمیده شود.
6. زمانی که جمله بیانگر قانونی کلی و تغییرناپذیر باشد، زمان ماضی به مضارع تغییر مییابد:
إِنَّ اللهَ کَانَ عَلِیماً: خداوند داناست.
ناظمیان، رضا؛ روشهایی در ترجمه از عربی به فارسی، چاپ نهم، انتشارات سمت، 1394، ص 50-56
[عبارتهای عربی، در متن اصلی حرکت گذاری نشدهاند]
- ۹۵/۰۱/۰۹